۱۳۹۲/۱۰/۱۰

سال‌گرد قیام ۶ دی ۸۸؛ اشتباه ما کجا بود؟

به سال‌گرد قیام ۶ دی ۸۸ نزدیک می‌شویم، روزی فراموش نشدنی برای بسیاری از ما، روزی که تهران و شهرهای دیگر برای چندین ساعت در تسخیر مردم بود. اصلاح‌طلبان زیاد علاقه‌ای به این روز ندارند و دوست دارند روزهایی مثل ۲۵ خرداد را روز قیام مردم نشان دهند چون روزی مثل ۲۵ خرداد ۸۸ روزی برای بازپس‌گیری رای بود و روز ۸ دی برای بازپس‌گیری شرف و آبرو، انتقام تجاوز شدگان کهریزک، انتقام خون ندا و برای سرنگونی جمهوری اسلامی به خیابان آمده بودند، اما چه شد که این قیام نتوانست موجب سرنگونی شود. در زیر علل و عوامل این موضوع را بررسی می‌کنیم.
۱- عدم داشتن رهبری منسجم: اصلاح‌طلبان و مزدوران وزارت اطلاعات برای این‌که مردم را گم‌راه کنند واژه‌ای را در اذهان مردم جای گذاری کردند به اسم «هر ایرانی یک رهبر» این واژه هر ایرانی یک رهبر باعث پراکندگی جنبش، مصادره آن و سردرگمی مردم بود. مردم در روزهای قیام در سال ۸۸ و ۸۹ مخصوصا روز ۶ دی در خیابان بودند و خیابان را تسخیر کردند ولی چون نمی‌دانستند بعد از این حرکت چه باید کنند تدریجا به خانه‌ها بازگشتند. اگر رهبری منسجمی وجود داشت دیگر این‌چنین که یکی بگوید در خیابان بمانید دیگری بگوید نمانید یکی بگوید بزنید دیگری بگوید نزنید و کلا سردرگمی مردم را حاکم کنند.
هم‌چنین در یک فاز دیگر هر کس را نیز که پتانسیل رهبری داشت ترسانده بودند. مثلا آقایان موسوی و کروبی  را جوری ترسانده بودند که مسوولیت رهبری جنبش را به عهده نمی‌گرفتند و به بیانیه دادن اکتفا می‌کردند. احتمالا تئورسین‌ها به آن‌ها گفته بودند اگر شما رهبری را قبول کنید حکومت این‌چنین می‌کند و آن‌چنان می‌کند. هم‌چنین افرادی در خارج کشور مثل شاه‌زاده رضا پهلوی که توان و پتانسیل رهبری را داشتند با نفوذ اصلاح‌طلبان در اطرافش او را از رهبریت اپوزسیون سکولار به سخن‌گویی جمعی اندک که تا امروز نیز اندک‌تر شده تقلیل دادند و رها کردند.
۲- اشتباهی به اسم بی‌خشونت: حق دفاع در برابر خود یک حق شناخته شده در سراسر جهان است پس این توجیه بسیار غلط است که بله به هیچ‌وجه از خود در مقابل خشونت دفاع نکنید. تئوریسین‌های جمهوری اسلامی با جاانداختن این موضوع که مبارزه بی‌خشونت کنید، از خود دفاع نکنید و امثال‌هم باعث تضعیف قیام مردم شدند. هیچ‌کس از این‌ها نیامد قانون دفاع از خود را برای مردم تشریح کند و مدام بر طبل مبارزه بی‌خشونت کوفتند گویی مامور شده بودند تا مردم بی‌چاره را به مسلخ رژیم بفرستند و در ذهن آن‌ها تلقین کنند که هیچ نوع دفاعی از خود انجام ندهید که در دنیا به ما خشونت طلب می‌گویند! آیا برای دنیا فرقی داشت که ما را چه صدا بزند؟ یا اکنون که دسته دسته جوانان در ایران اعدام می‌شوند برای دنیا کمترین اهمیتی دارد. ما باید در جریان جنبش میزان را بر پیروزی به هر شکل و هر وسیله‌ای در نظر می‌گرفتیم نه بی‌خشونت یا هر مهمل دیگری که این تئورسین‌های وزارت اطلاعات در نقش اپوزسیون در اذهان مردم از بام تا شام تلقین می‌کردند.
۳- عدم هم‌راهی دولت‌های دنیا با ملت ایران الخصوص باراک حسین اوباما، شاید به جرات بتوان گفت اگر در انتخابات دور پیش آمریکا سناتور مک‌کین رییس جمهور آمریکا شده بود مساله بسیار متفاوت بود و مردم در قیام سال ۸۸ به موفقیت می‌رسیدند. اما بازهم ماله‌کشان اسلامی در نقش اپوزسیون ظاهر شدند و شروع کردن به جا انداختن این مساله که به هیچ‌وجه در مسائل ایران وارد نشوید که برای جنبش بدتر نشود. یا این‌که ما اصلا نباید از خارجی کمک بگیریم. یکی نبود از این آقایان و خانم‌های اصلاح‌طلب صادراتی بپرسد شما که خودت در تریبون صدای آمریکا و بی‌بی‌سی که ابزار خارجی است صحبت می‌کنی و از آنها کمک گرفته‌ای. چطور در این مواقع که پای سرنگونی اربابان‌تان به میان آمده است همه به کمک خارجی نیازی ندارید. باری ما به کمک خارجی حتی دخالت نظامی بشر دوستان برای نجات ملت ایران و کشور ایران احتیاج داشتیم که اگر این اتفاق میافتاد حتی خبرش باعث می‌شد که بنیان رژیم از هم فروبپاشد و ما اکنون نظامی سکولار و مردمی بر سر کار داشتیم.
۴- از همه این موارد بگذریم یک عامل مهم هم با ما یاری نکرد و آن عامل شانس بود. ما باید در مقطعی قرار می‌گرفتیم که رییس جمهور آمریکا حسین اوباما باشد و یا رهبر اپوزسیون‌مان دنبال لباس گاندی بگردد و در این میان یک بزرگ مرد پیدا نشود که به فکر ملت ایران باشد نه منافع شخصی و یا گروهی و حزبی خود و همه این عوامل باعث شد این قیام نیمه‌کاره بماند.
حقیقتش را بخواهید در قیام ۶ دی ۸۸ همه بودند، بانوانی را می‌دیدم که با چادر مرگ بر اصل ولایت فقیه می‌گویند، پسران و دختران را می‌دیدم که با شوق رهایی به خیابان آمده بودند ، پیرمرد و پیرزنانی را می‌دیدم که آمده بودند اشتباه خود در جریان شورش ۵۷ را جبران کنند پس مردم بودند و چیزی که نبود رهبریتی بود که این مردم را هدایت کند.
این قیام نیمه‌کاره ماند و حتی در قیام ۲۵ بهمن ۸۹ هم تلاش شد که قیام به اتمام و نتیجه دهد ولی بازهم عوامل بالا باعث شد که قیام ۲۵ بهمن ۸۹ نیز نیمه‌کاره بماند. مطمئن باشید در آینده نزدیک و با این ظلمی که در دوران حسن روحانی معروف به قفل‌ساز به مردم روا رفته به زودی شاهد یک قیام تمام کننده دیگر خواهیم بود.

با سپاس از سایت خودنویس برای انتشار مقاله : 
https://khodnevis.org/article/54396

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پدر، می دانم که به کجا رفته ای/نادر ایرانی

  نوشته ای از نادر ایرانی برای درگذشت پدر جناب مهدی میرقادری  پدر ! می دانم به کجا رفته ای .. می دانم چه کسی تو را با خود برده است .. اما چه...