هندوی ویرانگر
همی آمد سیکی از قوم هند
نه ا و زاهد بود و نه رند
به ویرانی میهنم آمد آن بت پرست
همان سگ زاده هندوی خود پرست
همه حرفو حدیثش دروغ بود و پوچ
رفاه و آسایش و آزادگی کرد کوچ
به اسم خدایش زد و کشت و برد
چپاول گر اجنبی هر چه بود و نبود خورد
به حق یتیمان هم نکرد او رحم
آن ستمکار رمال بی رحم
تمام جوانانمان را اعدام کرد
وآنچه ماند در جنگ قتلعام کرد
نشست بّر سر منبرو وعده داد
به ایرانیان برقو گاز هدیه داد
تمام حرمت خاکمان را شکست
همان پرورشگر دست را زد شکست
گلی بر جمال سگی باشرف
کماکان سگی بر تو دارد شرف
که هرگز نگیرد سگی آن استخوان داده دست
ای حرام لقمهٔ بد فطرت پست
نمک خوردی نمکدان را شکستی
تو در محراب خون یارانم نشستی
بجای پول اون نفتی که گفتی
زمین مال خداست قصه میگفتی
میگفتی اومدی سوغاتی داری
خیال باطلی بر سر نداری
همین بود اون همه حرفایی خوبت
مقدس بودنو عمق خلوصت
خودت رو نایب بر حق دونستی
نداشتی علمی و عالم دونستی
همو غمت فقط مستضعفین بود
یا اینکه قصد تو ویرانگری بود
توای ویرانگرو ضحاک دوران
توای دزد عصای دست کوران
ستم را بر همه اعمال کردی
چه ظلمی بر وطن خائن تو کردی
سزای ظلم ظالم در تاریخ پیداست
به پایان میرسد این شب هویداست
زمستان میرود آخر زغال است
که در بزم بهاری رو سیاه است
این شعر توسط دوست عزیز مهرداد تاری سروده شده است
همی آمد سیکی از قوم هند
نه ا و زاهد بود و نه رند
به ویرانی میهنم آمد آن بت پرست
همان سگ زاده هندوی خود پرست
همه حرفو حدیثش دروغ بود و پوچ
رفاه و آسایش و آزادگی کرد کوچ
به اسم خدایش زد و کشت و برد
چپاول گر اجنبی هر چه بود و نبود خورد
به حق یتیمان هم نکرد او رحم
آن ستمکار رمال بی رحم
تمام جوانانمان را اعدام کرد
وآنچه ماند در جنگ قتلعام کرد
نشست بّر سر منبرو وعده داد
به ایرانیان برقو گاز هدیه داد
تمام حرمت خاکمان را شکست
همان پرورشگر دست را زد شکست
گلی بر جمال سگی باشرف
کماکان سگی بر تو دارد شرف
که هرگز نگیرد سگی آن استخوان داده دست
ای حرام لقمهٔ بد فطرت پست
نمک خوردی نمکدان را شکستی
تو در محراب خون یارانم نشستی
بجای پول اون نفتی که گفتی
زمین مال خداست قصه میگفتی
میگفتی اومدی سوغاتی داری
خیال باطلی بر سر نداری
همین بود اون همه حرفایی خوبت
مقدس بودنو عمق خلوصت
خودت رو نایب بر حق دونستی
نداشتی علمی و عالم دونستی
همو غمت فقط مستضعفین بود
یا اینکه قصد تو ویرانگری بود
توای ویرانگرو ضحاک دوران
توای دزد عصای دست کوران
ستم را بر همه اعمال کردی
چه ظلمی بر وطن خائن تو کردی
سزای ظلم ظالم در تاریخ پیداست
به پایان میرسد این شب هویداست
زمستان میرود آخر زغال است
که در بزم بهاری رو سیاه است
این شعر توسط دوست عزیز مهرداد تاری سروده شده است
Mamnun besiyar ziba
پاسخحذففوق العاده بود مرسی ......
پاسخحذفدستاورد های سی و پنج سال جمهوری اسلامی در ایران:
پاسخحذفسی و پنج سال ظلم و جنایت
سی و پنج سال اعدام و شکنجه
سی پنج سال بی عدالتی و محکمه های بدون وکیل
سی و پنج سال فساد گسترده و اختلاس (سه هزار میلیاردی و ... بابک زنجانی و...)
سی و پنج سال تورم دو رقمی
سی و پنج سال غارت در آمد های نفتی (بیش از هزار و صد میلیارد دلار در آمد های نفتی در سی و پنج سال)
سی و پنج سال حکومت زندان(زندانی شدن بیش از 250 هزار نفر در زندانها ، 25 برابر اول انقلاب، تعداد زندانیان اول انقلاب ده هزار نفر)
سی و پنج سال دیکتاتوری و تبعیض و اختناق
سی پنج سال فقر اکثریت مردم
سی و پنج سال بیکاری گسترده (آمار رسمی بیش از ده درصدی)
سی و پنج سال خانه نشین کردن زنها
سی و پنج سال سانسور کتاب و فیلم
سی و پنج سال سو مدیریت
سی و پنج سال ممنوع شدن احزاب و جمعیت ها
سی و پنج سال محدود شدن آزادی های اجتماعی
سی و پنج سال عقب ماندگی کشور
بیش از سه میلیون کشته و هزاران میلیارد دلار خسارت ایران و عراق در جنگ ایران و عراق
سی و پنج سال حکومت اعدام (اعدام هزاران نفر در سال 1360 ، اعدام هزاران نفر در سال 1367 و ..)
سی و پنج سال عدم توجه به خواسته های مردم و تقلب در انتخابات 88
آلودگی شهر های بزرگ (تهران، اهواز اصفهان) و مرگ هزاران نفر در سال در اثر آلودگی هوا
سی و پنج سال تصادفات جاده ای گسترده (اکنون سالیانه حدود 30 هزار نفر)
سی و پنج سال طلاق گسترده ( الان 150 هزار نفر در سال، ده برابر اول انقلاب یعنی 15 هزار نفر)
خشک شدن بسیاری از دریاچه ها ارومیه، هامون، بختگان، پریشان ... و بیش از چهل تالاب و بسیاری از رودخانه ها نظیر زاینده رود و کارون و..
http://dastavardhaa.blogfa.com/
حذفhttp://dastavardhaa.blogfa.com
حذف