۱۳۹۲/۰۹/۰۳

کیهان تهران نسخه نستوه

مذاکرات در ژنو سویس به بار نشست ، کاترین در آغوش ظریف 

جام زهر توسط خامنه ای سر کشیده شد، پیروز این بازی ملت ایران

صبح به فیس بوک آمدم و با اولین خبری که رو به رو شدم سر کشیدن جام زهر هسته ای توسط سید علی خامنه ای بود.همچنین در کنار این خبر دسته ها کارناوالی اصلاح طلبان و عوامل میدیدم که دسته دسته علم و کتل راه انداخته و اینبار رقص و قر کمر نثار میکنند که بله به پیروزی هسته ای رسیدیم بله کاری که 10 سال نتوانستیم بکنیم به منظور رسید. این گروهها همچنین به فیس بوک هایی که خبر رسانی صحیح در باب متن قرارداد هسته ای ژنو میکردند حمله و به شیوه همیشگی با واژه هایی همچون وطن فروش و غیر سعی در مرعوب کردن فیس بوکها داشتند. میتوانید نمونه این حملات را در اینجا در فیس بوک دکتر کپی ، فیس بوک اتاق خبر من و تو 1 و سایر صفحات خبر رسان که برایتان لینکش را گذاشته ام  ببینید .


در واقع این توافق هسته ای از نگاه من جام زهر برای حاکمیت جمهوری اسلامی و جام پیروزی برای ملت ایران هست. همانطور که شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه اخیرشان گفتند حل مساله هسته ای به نفع ملت ایران و به نفع دموکراسی خواهان است و از این به بعد فوکوس بر روی مساله حقوق بشر را بیشتر خواهیم داشت .

ولی مساله جالب این هست که رژیم سعی می کند این مساله را پیروزی و به نفع خود به حساب بیاورد و در این میان تمام نیروهای خود از لابی خارج کشور تا ارتش سایبری و ماله کشان اصلاح طلب را فراخوانده است ولی در واقع این توافق شکست سنگینی برای رژیم جمهوری اسلامی بود.

در کل من از این موضوع بسیار خوشحالم و این اعتقاد را دارم نه اورانیم نه حتی انرژی هسته ای ذره المثقالی بدرد ملت ایران نمیخورد و بدتر عاملی است که تمام بدبختی ها را حاکمیت جمهوری اسلامی به این موضوع ربط دهد.

در زیر کمپینی برای نه به انرژی هسته ای نیز تشکیل شده که در صورت تمایل به آن بپیوندید.

۱۳۹۲/۰۹/۰۲

آغاز قتل های زنجیره ای همجنسگرایان در تهران

در این یکی دو ماه گذشته خبرهایی از قتل های همجنسگرایان در تهران به گوش می رسد و این امر موجب ترس و دلهره در جامعه همجنسگرایان شده است. یکی از این دوستان در تماسی که با من داشت خواست که این خبر را برایشان رسانه ای کنم تا این جنایت ها خاموش نماند.

اگر بخواهیم سبک این نوع قتل ها را با قتل های دیگر مقایسه کنیم یاد جریان  قتل های محفلی کرمان در سال 1381 می افتیم که گروهی بسیجی زیر نظر مصباح یزدی به قتل زنهایی که به ظن این جنایتکاران فاحشه بودند میپرداختند.اکنون نیز همین سبک قتل در مورد همجسنگرایان در حال اجراست . شهریور امسال یک جوان همجنسگرا به اسم "کاوه دولت" به قتل رسید و همین چند روز پیش جوانی دیگر به اسم علیرضا (کیان) فکوری به وضع فجیع پس از شکنجه شدن با دستمال گردنش خفه شده بود و جنازه اش در آپارتمانش پیدا شد.


آغاز این قبیل قتل ها می تواند زنگ خطری برای سایر همجنسگرایان باشد و همچنین میتواند ما را بر این پروژه ظنین کند که دست عوامل بسیج یا حکومت باز در این نمونه قتل ها هست که بخواهند به صورت غیر مستقیم اقلیت های مذهبی و جنسی و ... را نابود و به قول خود جامعه را یکدست اسلامیزه کنند. 

وظیفه میهن پرستان این هست که در جامعه از همه اقلیت های آن جامعه در برابر افراطگرایان حمایت کنند و نگذارند خون آنها پایمال شود.

در زیر نیز تصویر علیرضا (کیان ) فکوری که توسط دوست وی کشیده شده است را میبینید. 

۱۳۹۲/۰۸/۳۰

سیاست «النصر بالرعب» اصلاح‌طلبان در فضای مجازی

مدتی است با زیر نظر گرفتن اصلاح‌طلبان و سیاست‌های جدید آن‌ها که از بالا و تیم‌های رسانه‌ای به آن‌ها دیکته می‌شود به چند نکته بسیار جالب دست یافتم؛ اصلاح‌طلبان که تا قبل از روی کار حسن روحانی مدام از همه چیز گلایه داشتند از اقتصاد و فقر بگیرید تا حقوق بشر و حبس و حصر اکنون شرم رو خورده و حیا را قی کرده‌اند، به زیر تمام حرف‌ها و اهداف و آرمان‌های خود زده‌اند. البته این دور از انتظار نبود و بارها  و بارها به مردم ساده دل این مورد گوش زد شد.
چون خرشان از پل گذشت و آقازاده‌های‌شان به پست‌های مدیریتی و ریاستی منصوب شدند و وزارت خانه‌ها و ریاست‌ها و اداره‌جات و قراردادهای کلان کشور دوباره به دست‌شان افتاد و به هدف اصلی خود یعنی چنبره زدن به  روی بیت المال مردم رسیدند... 
بسیاری از وطن‌پرستان، روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان و اصحاب رسانه با دیدن این وضعیت که روحانی قول داده بود در ۱۰۰ روز رو به بهبود برود اعتراض کرده‌اند با سیاست «النصر بالرعب» اصلاح‌طلبی در فضای مجازی و حقیقی رو به رو شده‌اند.
به چند نمونه اشاره می‌کنم :
-۱بعد از جنبش سبز ملت ایران در سال ۸۸ صفحه‌های فیس‌بوکی ایجاد شدند که کارشان یا لودگی بود به مانند صفحه مملکته داریم؟ ، صفحه سوتی‌های باحال ایرانی، یا خبر رسانی به مانند صفحه هیس! و امثال‌هم. که این کار خود را تا یک ماه قبل از انتخابات ۱۳۹۲ انجام دادند  و به یک‌باره همه در موقع انتخابات چهره اصلی خود را نشان داده و روحانی‌پرست و روحانی‌دوست و با تشویق مردم به رفتن و رای دادن به حسن روحانی مشخص شد که این صفحات توسط آقا زاده‌های خارج نشین اصلاح‌طلبان اداره می‌شود و تصمیم به بازگشت به قدرت را دارند.
وقاحت به جایی رسیده بود که صفحه‌ای مثل هیس با چندین هزار عضو که اکثر مردم از جمله خود من  برای گرفتن خبرها از زندانیان سیاسی آن را لایک زده بودند متنی گذاشت و از کاربران خواست اگر به برگزاری جشن صعود تیم ملی می‌روند، کسانی که شعار می‌دهند را دستگیر و تحویل پلیس دهند! جالب‌تر آن‌که این صفحه اکنون ناپدید شده است!  در دیگر صفحات اصلاح‌طلبان یک انتقاد ولو کوچک به دولت حسن روحانی نمی‌بینید. آن‌ها یا کار لودگی خود را انجام می‌دهند تا انتخابات بعدی فرا برسد یا کلا آن را بوسیده و کنار گذاشته.
نقش این‌گونه صفحات در سیاست«النصر بالرعب» واضح هست. مثلا در قضیه لوران فابیوس که پا در مذاکرات ژنو کشید و نقشه‌های رژیم را نقش بر آب کرد، این‌گونه صفحات با دعوت از کاربران خود برای رفتن و فحش دادن به فابیوس و سیاست وحشت آفرینی دعوت می‌کردند.
مثال دیگری که در این رابطه هست می‌توان به مثال شلوار جین اشاره کرد که از کل سخنان درست نتانیاهو فقط همین یک کلمه را برجسته کردند تا افکار عمومی از روی ظلمی که به ملت ایران روا می‌شود و از روی مساله حقوق بشر برداشته شود و به همین موضوع جین پرداخته شود. در واقع این صفحات را بررسی کنید اولی پیش‌گامان راه انداختن جنبش جین‌پوشان بوده‌اند.
 مثال‌های دیگر در این باب زیاد هست که همه ما به خوبی می‌بینیم و می‌دانیم.

۲-گروه‌های مخفی سایبری: گروه‌های مخفی اصلاح‌طلبان نیز کار همین صفحات را به عهده دارند. این‌ها در کل  عددی بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر عضو دارند ولی یک هدف واحد را در فیس‌بوک یا تویتر انجام می‌دهند و آن هم ایجاد جو به تناسب زمان هست. مثلا  ادمین‌های این گروه‌ها بررسی می‌کنند که در کجا به کامنت دادن و حمایت از هم نیاز هست. یک یا چند نفر از این افراد مامور کامنت دادن و بقیه مامور لایک زدن به آن کامنت می‌شوند تا کامنت به بالا آمده و در جلوی انظار عمومی موجه جلوه کند. این روش را در روی صفحات یا برنامه‌ها و یا اشخاصی که احساس می‌کنند ماهیت آن‌ها را به خطر انداخته انجام می‌دهند. برای مثال شاخص‌ترین مکان‌های حمله آنها به صفحه سایت خودنویس، به صفحه سپیده دم و به برنامه شبکه نیم من و تو می‌توان نام برد. زیر تمامی این‌ها  چه در غالب طنز و چه در غالب خبررسانی و چه در غالب کاریکاتور و مقاله ماهیت اصلاح‌طلبان را به خطر می‌اندازند.
کار دیگر این گروه‌ها، بزرگ کردن کارهای اصلاح‌طلبان هست، مثلا سر مرخصی یک هفته‌ای مجید توکلی این را به اسم روحانی زده و با نام آزادی مجید توکلی یاد می‌کردند، در صورتی که مجید توکلی فقط به مرخصی آن‌هم با وسیقه سنگین آمده بود. حال بر عکس این موضوع صادق است اگر کاری هم مستقیما به دولت حسن روحانی مربوط باشد، مثل دروغ‌گویی‌های ظریف یا مدارک تقلبی حسن روحانی و بدتر شدن وضع اقتصاد، این‌ها سعی دارند این مشکلات را از گردن دولت باز کرده و به گردن دولت قبلی یا هر جای دیگر به جز دولت حسن روحانی بیاندازند.
 کار سوم این گروه‌های مخفی در فضای سایبری این است که به سمت کسانی که با دولت مخالف هستند حمله کنند، در قضیه آرش صادقی دیدیم چون آرش زندانی دگراندیش بود و علیه اصلاح‌طلبان صحبت کرد بسیاری از این‌ها حتی زندان رفتن آرش صادقی را به مانند جلاد خون‌خوار محسنی اژه‌ای زیر سوال بردند. یا مثلا محمد نوری‌زاد را مامور رژیم خطاب می‌کنند چون که در مراسم ستار بهشتی از روحانی و خاتمی انتقاد کرده بود.

 مجموعه فعالیت‌های این گروه‌ها:
۱-تطهیر دولت روحانی و مقابله با مخالفان: این‌ها منتظر می‌شوند تا جایی کوچک‌ترین انتقاد از دولت روحانی بشنوند و به روش‌هایی که در بالا گفته شد به فرد، یا صفحه یا گروه مورد نظر حمله می‌کنند. تهدید‌هایی که معمولا آن‌ها استفاده می‌کنند از تهدید به ترک صفحات یا متهم کردن به جانب‌داری صفحات فیس‌بوک تا در مکانی مثل بالاترین حمله گله‌ای و منفی دادن است. 
۲- وارد شدن به بحث‌ها: بعضی مواقع لازم می‌شود که در بحث‌ها از راه استدلال وارد شد که البته اسمش، ماله‌کشی بر ناکامی‌های دولت است... 
۳-ایجاد جو به تناسب زمان: زمانی لازم هست که جوی برای شلوار جین ایجاد شود، زمانی نیز برای لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه و مقطعی نیز حمله به احمدی‌نژاد، در همه این مواقع تیمی برای .راه‌اندازی جو وجود دارد
۴- تبلیغ برای لایک زدن و یا رای دادن: یک گروه دیگر نیز داریم که به مانند گدایان پست مدرنیسم برای افراد و صفحات اصلاح‌طلب لایک جمع می‌کنند یا در مکانی مثل بالاترین و سایر سایت‌های وب ۲ برای این‌گونه لینک‌ها رای جمع می‌کنند.
۵- تیم نفوذی: اصلاح‌طلبان یک تیم نفوذی نیز دارند که گاهی به رنگ هواداران پادشاهی، مجاهد، کمونیست و سایر گروه‌ها در می‌آیند و در گروه‌های دیگر نفوذ و سعی در بهم پاشیدن آن‌ها می‌کنند. 
در مجموع تمام این اقدامات این گروه‌ها از زیر چشمان تیز بین  وبلاگ‌نویسان مستقل بیرون نیست و تمام این اقدامات را ردیابی و نظارت می‌کنند. لازم است که این آگاهی در سطح گروه‌های دیگر و مردم پخش شود تا با این سیاست «النصر بالرعب» اصلاح‌طلبان از میدان خارج نشوند.

با تشکر از خودنویس برای انتشار مقاله : 

۱۳۹۲/۰۸/۲۴

صد روز روحانی گذشت: فقر بیشتر، حقوق بشر ویران شده، روابط با دنیا بدون بهبود

امروز صدمین روزی است که از روی کار آمدن دولت حسن روحانی می‌گذرد. دولتی که نام خود را دولت تدبیر و امید گذاشته بود و حسن روحانی مدام در تلوزیون ظاهر می‌شد و با یک کلید در دست می‌گفت که کلید حل مشکلات کشور را در دست دارد اکنون شایسته نامیدن به دولت تزویر و نا امیدی است. چرا که به مانند همه آخوندها و اسلامیون حسن روحانی نیز با به قدرت رسیدن زیر تمامی حر‌ف‌های خود زد.



دولت تزویر و ناامیدی قول داده بود که ظرف ۱۰۰ روز وضعیت کشور را در سطح مطلوبی برساند و وعده‌های بسیاری برای این امر داده بود که این وعده را می‌توانید از سایت روحانی سنج که در کانادا به صورت اختصاصی برای سنجش وعده‌های روحانی ایجاد شده است نگاه کنید که چه میزان وعده بی سرانجام را داده است و به مانند سایر ملاها راه فریب را پیش گرفت و به جلو آمد.

من نیز در این مقاله می‌خواهم اشاراتی به دروغ‌ پردازی دولت تزویر و ناامیدی و اصلاح‌طلبان ماله‌کش کنم. زیرا اگر حسن روحانی کشور را به مرز نابودی پیش ببرد و حقوق بشر و اعدام‌ها و بگیر و ببندها را افزایش دهد بازهم عده‌ای از ماله‌کشان اصلاح‌طلب راه می‌افتند تا این موارد را توجیه کنند. علت هم بسیار ساده است بسیاری از اصلاح‌طلبان و فرزندان‌شان و عوامل خارج از کشورشان به واسطه به روی کار آمدن حسن روحانی به نان و نوایی رسیده‌اند، منافع مادی و اقتصادی آن‌ها تامین شد. دوباره قراردادهای نفتی و گازی به زیر دستان‌شان افتاد. دوباره می‌توانند هزینه‌های سرسام آوری عیاشی فرزندان خود در خارج کشور را بدهند و به همین علت هم هست که این افراد به صورت بی‌شرمانه‌ای پا روی تمام اصول اخلاقی و اعتقادی گذاشته تا جایی که کسانی هم‌چون میرحسین موسوی و مهدی کروبی را به دست فراموشی سپرده‌اند.

کارنامه حسن روحانی در این ۱۰۰ روز:
حقوق بشر: به جرات می‌توان گفت یکی از سیاه‌ترین پرونده‌های حقوق بشری در طول تاریخ جمهوری اسلامی متعلق به این ۱۰۰ روز دولت تزویر و ریا است. این دولت آن‌چنان وقیح شده است که دسته دسته جوانان کشور را به چوبه‌دار می‌سپارد  و آمار وحشتناک بیش از ۲۰۰ اعدام در این ۱۰۰ روز را داشته‌ایم. این وضعیت حقوق بشری این‌قدر تیر و تار بود که صدای افرادی هم‌چون شیرین عبادی که بسیار محافظه‌کار و نزدیک به اصلاح‌طلبان بود را هم در آورد.

آزادی رسانه:
در این صد روز نه تنها شاهد بازگشایی رسانه‌های آزاد بوده‌ایم بلکه بگیر و ببند‌ها و بستن روزنامه‌ها ادامه دارد تا جایی که سردبیر یک روزنامه را به علت نوشتن یک مقاله به زندان انداخته و روزنامه وی را نیز تعطیل می‌کنند و وزیر ارشاد از این کار حمایت می‌کند. حال جالب هست که سردبیر و مقاله‌نویس هم از روزنامه‌های خودی محسوب می‌شدند و این نشان می‌دهد حتی این گروه اصلاح‌طلبان به هم‌دیگر نیز رحم نمی‌کنند.
در ثانی پارازیت اندازی‌های وحشتناک که موجب عواملی هم‌چون کیست، سرطان خون؛ سردرد و بسیاری بیمارهای دیگر نیز شده است ادامه دارد. هنوز حاکمیت از خبررسانی رسانه‌های آزاد وحشت داشته و نمی‌گذارد اطلاعات آزاد به راحتی به مردم درون مرز برسد.
فیس‌بوک هم‌چنان فیلتر هست و این در صورتی هست که مقامات جمهوری اسلامی هم‌چون جواد ظریف برای فریب دنیا از این رسانه استفاده می‌کند ولی این رسانه برای مردم درون مرز جرم است زیر دولت حسن روحانی می‌داند که با اطلاعات دقیق مردم دیگر فریب آخوندهای امثال او را نمی‌خورند.

اقتصاد و معیشت مردم:
گزارش گرانی‌های بی‌سابقه هم‌چنان در راه است. عده‌ای از اصلاح‌طلبان برای ماله‌کشی می‌گویند که کارهای حقوق بشری در دست دولت نیست ولی آیا اقتصاد هم در دست دولت نیست ؟ آیا معیشت مردم نیز در دست دولت نیست ؟ پس چه چیز در دست دولت است ؟ اصلا این دولت برای چه چیز به روی کار آمده است؟
وقاحت در مورد گرانی به جایی رسیده که وزرای دولت تزویر و نا امیدی علنا از گران کردن آب و برق سخن می‌گویند. هم‌چنین با بهانه کمبود بودجه قرار به قطع کردن یارانه‌های مردم را نیز گذاشته اند و در مواردی مثل خودرو قرار بر افزایش ۳۰% نرخ خودروها دارند.
این موارد بازهم دروغ‌های دولت تزویر و نا‌امیدی را بیشتر از پیش آشکار می‌کند که هیچ برنامه‌ای برای بهبود وضعیت معیشت مردم نداشته است.

زندانیان سیاسی و حصر و حبس:
وضعیت زندانیان سیاسی هیچ‌گونه تغییر خاصی نکرده است. عده‌ای با دادن وثیقه‌های میلیونی به مرخصی می‌آیند  و عده‌ای نیز هم‌چون کروبی و موسوی و زهرا رهنورد هم‌چنان در حبس هستند. وقاحت وزارت اطلاعات دولت تزویر و ناامیدی به جایی رسیده که وقتی دختر موسوی به دیدار پدر مادر خود می‌روند می‌خواهند او لباس زیر خود را در بیاورد. ما در این ۱۰۰ روز از هزارمین روز حصر خانگی موسوی و کروبی و رهنورد نیز عبور کردیم ولی هیچ‌گونه صدایی ولو کوچک از دولت تزویر و ناامیدی برای آزادی این چند نفر نشنیدیم. جواد ظریف به عنوان نماینده دیپلماسی رژیم نیز در خارج کشور از زندانی بودن و اعدام‌ها ابراز بی‌اطلاعی می‌کند که مبادا دکان فریب رژیم در خارج  را تخته کند.
در مواردی دیگر افرادی مثل ستار بهشتی که در زندان به شهادت رسیدند را نیز با دست‌گیر کردن پزشک شاهد بر روی پای‌مال کردن خونش تاکید می‌کنند. حتی بسیاری از نان به نرخ روز خوران اصلاح‌طلب راه افتاده و در این راه به محمد نوری‌زاد و آرش صادقی و هر فعال درون مرزی که از اصلاح‌طلبان و دولت تزویر و ناامیدی انتقاد می‌کند حمله می‌کنند که این نیز به نوبه خود بسیار جالب هست. حتی دیده شده که این حملات به دختران موسوی و افرادی نیز مثل مهدی خزعلی رسیده است چرا که فقط از دولت توقع فعالیت بیشتری داشتند.

دیپلماسی خارج از کشور:
روش دیپلماسی لبخند و فریب که توسط تیم جواد ظریف در حال انجام هست تا این‌جای کار به شکست انجامیده است. ظریف حتی نتوانسته یک برگ تحریم علیه ایران را بردارد چون برای دنیا فرقی ندارد تو با لبخند وارد مذاکره شوی یا به مانند سعید جلیلی با مهر پیشانی. برای دنیا مهم است که جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای دست پیدا نکند که به واسطه این سلاح جان مردم جهان را با تهدید رو به رو کند. جواد ظریف و تیم دیپلماسی هر چه تلاش کردند تا این‌جای کار موفق به فریب دنیا نشدند. زیر جهانیان نیز مصاحبه‌های حسن روحانی و افتخاری که به فریب دنیا می‌کرد به یاد دارند.
در پایان توجه شما را به آمار سایت روحانی سنج  جلب می‌کنم که یاد آوری کنید حسن روحانی در زمان انتخابات چه وعده‌هایی داده و کدام یک از آن‌ها انجام شده است.
راه تنها یکی است و آن‌هم کنار گذاشتن کلیت و تمامیت جمهوری اسلامی و برگزاری انتخابات آزاد زیر نظر سازمان ملل متحد است.

با سپاس از سایت خودنویس برای انتشار مقاله : 

۱۳۹۲/۰۸/۱۵

مرگ حبیب الله عسگر اولادی موجی از شادمانی در فضای مجازی به راه انداخت

جالب بود ، بعد از چند روز که به فیس بوک به دلیل مشکلاتی سر نزده بودم وارد شدم و دیدم  بسیاری یا عکس جنازه حبیب الله عسگر اولادی مسلمان را گذاشته اند  یا نوشته ای درباره اون نوشته اند و بعد مقادیری تف و لعنت شادی خود را از مرگ این بازاری کثیف که عمری مال روی هم جمع کرد و خون ملت ایران را در شیشه کرد و آخر سر در 2 متر قبر خوابید ابراز داشتند.


به راستی چرا باید انسان این قدر منفور ملت باشد. مرگ که پدیده ای نیست که بتوان از آن اجتناب کرد پس چرا عده ای حاضر هستند به هر قیمتی که شده مردم را بیازارند و مال جمع کنند و قتل و غارات و کشتار کنند و آخر سر هم بمیرند و فحش و ننگ و نفرین مردم را هم بخرند که حتی خانواده های این افراد نتوانند در جامعه سر بالا کنند.

حبیب الله عسگر اولادی مرد ولی امیدوارم سید علی خامنه ای و دیگران هم که کم دستی از حبیب الله عسگر اولادی نداشتند از سرنوشت او بیاموزند ، که این چنین ملت در مرگشان شادی نکنند. به قول همان قرآن که اینقدر اینها سنگش را به سینه میزنند
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ  هر كس مرگ را می‌چشد

پس حال که مرگ برای همه هست این چنین مردن ننگی است که با خود میبرند و در همان 2 متر قبر چال میکنند

پدر، می دانم که به کجا رفته ای/نادر ایرانی

  نوشته ای از نادر ایرانی برای درگذشت پدر جناب مهدی میرقادری  پدر ! می دانم به کجا رفته ای .. می دانم چه کسی تو را با خود برده است .. اما چه...