۱۳۹۲/۰۸/۱۵

مرگ حبیب الله عسگر اولادی موجی از شادمانی در فضای مجازی به راه انداخت

جالب بود ، بعد از چند روز که به فیس بوک به دلیل مشکلاتی سر نزده بودم وارد شدم و دیدم  بسیاری یا عکس جنازه حبیب الله عسگر اولادی مسلمان را گذاشته اند  یا نوشته ای درباره اون نوشته اند و بعد مقادیری تف و لعنت شادی خود را از مرگ این بازاری کثیف که عمری مال روی هم جمع کرد و خون ملت ایران را در شیشه کرد و آخر سر در 2 متر قبر خوابید ابراز داشتند.


به راستی چرا باید انسان این قدر منفور ملت باشد. مرگ که پدیده ای نیست که بتوان از آن اجتناب کرد پس چرا عده ای حاضر هستند به هر قیمتی که شده مردم را بیازارند و مال جمع کنند و قتل و غارات و کشتار کنند و آخر سر هم بمیرند و فحش و ننگ و نفرین مردم را هم بخرند که حتی خانواده های این افراد نتوانند در جامعه سر بالا کنند.

حبیب الله عسگر اولادی مرد ولی امیدوارم سید علی خامنه ای و دیگران هم که کم دستی از حبیب الله عسگر اولادی نداشتند از سرنوشت او بیاموزند ، که این چنین ملت در مرگشان شادی نکنند. به قول همان قرآن که اینقدر اینها سنگش را به سینه میزنند
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ  هر كس مرگ را می‌چشد

پس حال که مرگ برای همه هست این چنین مردن ننگی است که با خود میبرند و در همان 2 متر قبر چال میکنند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پدر، می دانم که به کجا رفته ای/نادر ایرانی

  نوشته ای از نادر ایرانی برای درگذشت پدر جناب مهدی میرقادری  پدر ! می دانم به کجا رفته ای .. می دانم چه کسی تو را با خود برده است .. اما چه...