۱۳۹۱/۰۸/۲۴

شاهزاده گرامی! ما بی‌تفاوت نیستیم، ولی آیا شما به مسوولیت خود عمل کرده‌اید؟


در چند هفته پیش شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه‌ای که در برنامه افق داشت یک جمله را گفتند که بسیار مورد استقبال ایرانیان در فضای مجازی از جمله خود من واقع شد. سریعا پوستری برای این جمله ساختم و در حین همان برنامه افق این پوستر را به اشتراک گذاشتم که تا کنون ۲۷۸ بار اشتراک گذاشته شده  و آن جمله این بود: «بزرگترین دشمن مردم ایران بی تفاوتی است.»


در چند روز گذشته در نوشته ای که وبلاگ شاهزاده در مورد قتل ستار بهشتی انتشار یافت بازهم بر بی تفاوتی مردم تاکید کرده و از مردم خواستند که بی‌تفاوت نباشند. با خود می‌اندیشیدم آیا این ما بوده‌ایم که بی‌تفاوت عمل کرده‌ایم یا این رهبران اپوزسیون هستند که بی‌تفاوت هستند؟ وقتی نگاهی به مبارزات ۳۳ ساله مردم ایران با جمهوری اسلامی می‌کنم می‌بینم که در دهه های مختلف ۶۰ - ۷۰ و ۸۰  خورشیدی ملت ایران بارها بر علیه حکومت قیام‌هایی کردند که همگی با سرکوب و کشتار مردم همراه بود. از تظاهراتهای دهه ۶۰ تا قیام دانشجویان در سال ۷۸ و قیام‌های جنبش سبز در سالهای ۸۸ و ۸۹ می‌توان به عنوان نمونه یاد کرد. حال در تمام این سال‌ها در شهرهای کوچک و بزرگ نیز شاهد قیام‌ها و تظاهرات‌ پراکنده دیگری بوده‌ایم. تظاهرات دانشجویان و کارگران و معلمان و قیام های شهرهای کوچک بر سر تقسیمات ارضی و قیام بر علیه گرانی بنزین و سهمیه بندی آن  همه کارنامه درخشان مردم ایران در این سال‌ها بوده است. درست که هیچ کدام آنها به نتیجه‌ای نرسید و آنهم علت داشت چون اپوزسیون قوی پشتیبان مردم نبود که وقتی مردم به خیابان می‌آیند با حمایت اپوزسیون باعث تداوم قیام و سرنگونی جمهوری اسلامی شوند.

همه اینها از یک سو نافرمانی های مدنی مردم ایران به مانند رعایت نکردن حجاب، ساختن جوک بر علیه سیستم آخوندی، شعارنویسی روی اسکناس و دیوارها، کم کاری‌ها و تضعیف حکومت، شکستن قانون فیلترینگ جمهوری اسلامی از سوی دیگر. آمار غیر رسمی حداقل چند میلیون ایرانی عضو فیس بوک که خود عضویت فیس بوک در جمهوری اسلامی جرم سنگینی هست و خود ۱۱۴ هزار هوادار در همین فیس بوک رسمی شاهزاده خود مشتی نمونه خروار هست.

از سوی دیگر داشتن بزرگترین جمعیت وبلاگ‌نویسان سیاسی در ایران هم می‌توان به عنوان سندهایی نام برد که ملت ایران بی‌تفاوت نیست.

حتی ایرانیان خارج کشور هم بی تفاوت نبوده‌اند. تظاهرات منظم آنها در مقابل سفارتهای رژیم، ایجاد رسانه‌ها از جمله رادیوها و تلوزیون‌های مبارزاتی و همچنین روزنامه‌ها و نشریاتی که بر ضد جمهوری اسلامی قلم می‌زنند. ساخت وب‌سایت‌ها، طراحی کاریکاتورها و پوسترها و طرح‌ها و انتشار کتاب‌ها باز هم سندهایی از بیداری جامعه بیرون از ایران است.

من تمام این قطعات پازل را که کنار یکدیگر می‌گذارم می‌بینم که ایرانیان نه تنها بی‌تفاوت نبوده‌اند، بلکه تا حد توان در مقابل این رژیم ایستادگی کرده اند. یاد آور می‌شوم ما با رژیمی مبارزه میکنیم که پاسخ تظاهرات سکوت را با گلوله کلاشینکف میدهد و بیشترین آمار اعدام در سطح جهان را دارد. علاوه بر این پا را فراتر هم میگذارد و مخالفین خارج کشور خود را ترور میکند. فریدون فرخ زاد و دکتر شاهپور بختیار را میکشد و از هیچ ظلمی فروگذار نمیکند.بسیاری این اعتقاد را دارند اپوزسیون واقعی جمهوری اسلامی توسط این رژیم شناسایی و کشته شدند و چیزی که میبینید شبه اپوزسیونی بیشتر نیست.

حال این سوال از شاهزاده رضا پهلوی باقی است با این تفاسیر آیا ملت ایران چه در درون و چه در برون مرز بی‌تفاوت بوده‌اند یا شما به مسوولیت اساسی که بر دوش شما گذاشته شده است عمل نمی‌کنید؟ در مقطعی که سران اپوزسیون از چپ و راست و از جمهوری‌خواه تا مشروطه‌خواه خواستار ایفای نقش شما برای رهبری مبارزات هستند آنها را مرتب به شوراها و کمیته‌ها ارجاع می‌دهید که حتی خودشان هم نمی‌دانند که کارشان چیست؟ شاهزاده گرامی آیا مردم ایران از مسوولیت‌شان فرار کرده‌اند یا شما از مسوولیتی که به دوش شما گذاشته شده است شانه خالی می‌کنید؟ چرا یک‌بار برای همیشه تکلیف مردم ایران را روشن نمی‌کنید. در این یک سال گذشته با روی‌گردانی کامل مردم از اصلاح‌طلبان و نا‌امیدی آنها از گروه‌های دیگر همه نگاه‌ها به سمت شما آمد. فیس بوک شما از ۳۰ هزار نفر به ۱۱۴ هزار نفر افزایش یافت. در داخل کشور مورد حمایت مردم قرار گرفتید و جوانان بسیاری با حمایت از شما خواستار نجات ایران و ایرانی شدند. ولی این خطر احساس می‌شود که آن طرفداری دارد رو به آهستگی می‌گذارد. به جامعه آماری وب ۲ مراجعه کنید این سایتهای وب ۲ زنگ خطرهایی هستند برای سنجش میزان محبوبیت. مردم ایران در مقاطعی حمایت و پشتیبانی خود را از گروه‌های اپوزسیون انجام داده‌اند به مانند اصلاح‌طلبان که حتی اپوزسیون هم نبودند ولی مورد حمایت مردم تا مقطعی بودند ولی اکنون که از چشم مردم افتاده‌اند هر چه تلاش هم کنند بازهم خار و خفیف هستند و آن محبوبیت از دست رفته را نمی‌توانند تکرار کنند و شما نیز اگر همین رویه ادامه یابد و این صداهای ناراضی که فعلا در حد نامه‌های ایمیلی هست، افزایش یابد سرنوشت گریز ناپذیر خواهید داشت.

به باور من دو راه پیش پای شما هست:

اعلام کنید من در آینده ایران می‌خواهم با خواست و رای مردم پادشاه مشروطه شوم و تا آن تاریخ هیچگونه فعالیت سیاسی حتی در حد یک وبلاگ هم نمی‌خواهم داشته باشم.

یا اینکه اعلام کنید من رهبری مبارزات ملت ایران را تا رسیدن به صندوق رای و تعیین نوع حکومت توسط مردم ایران می‌پذیرم و شروع می‌کنم به ساخت یک تشکیلات منظم که به قول خود شما پنج کمیته اجرایی دارد و ایرانیان وطن پرست می‌توانند در هر یک از این کمیته‌ها فعالیت کنند.

فراموش نکنید در یک‌سال پیش وقتی از شما سوال شد چگونه می‌توانیم به مبارزات ملت ایران کمک عملی کنیم ارجاع دادید که در یکی از آن پنج کمیته که قرار است در شورا ایجاد شود فعالیت کنید و اکنون یک‌سال و نیم گذشت نه آبی از آن شورا گرم شد نه کمیته‌ای به وجود آمد تنها تفاوتش این بود که ستار بهشتی و ستار بهشتی‌های دیگر در جمع ما نیستند.

پس از شما تقاضا می‌شود یکی از این دو راه را قبول کنید و هواداران و حتی باقی اپوزسیون را از این سر درگمی نجات دهید.

-----------------------------------------------
با تشکر از سایت خودنویس برای انتشار این مقاله : 
http://www.khodnevis.org/persian/permalink/20315.html

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دعوای حسین و یزید به زبان ساده

 دعوای حسین و یزید به زبان ساده  الان این گامبوی چاق آسوده که تمام عمرش از پول مالیات و نفت خورده بیاد ٧٢ نفر مسلح جمع کنه بره در خونه ی خام...