کشورهای تروریست پرور منطقه علت تروریست پروری اشان را به وجود هم نسبت می دهند . عربستان طالبان و گروههای سلفی تند رو را به وجود می آورد و می گوید برای جمهوری اسلامی است و جمهوری اسلامی هم حزب الله و دیگر گروههای شیعه می گوید برای مقابله با عربستان و سنی هاست.
عده ای از ایرانیان خرد باخته هم در این راه دنباله رو ماتحت به اصطلاح تروریست های دیگر شده اند تا از تروریستهای خودی رها شوند. به باور من دنیا به یک رهبر سکولار و قاطع که برآمده از خواست ملتی بزرگ باشد نیاز دارد .رهبری که جنگ زرگری ادیان برایش مهم نباشد ، در دنیا روی خوش به هیچ تروریستی نشان ندهد و خواستار اجرای حقوق بشر در کلیه کشورها باشد .
حال عده ای هم دوان دوان می آیند و می گویند ما نیازی ندارد کسی برایمان تصمیم بگیرد ، سرنوشت خودمان را خودمان تعیین می کنیم .جالب هست که این سرنوشت تعیین کن ها که بعضا از بالای "تپه های بورلیو هیلز" تز های خود را صادر می کنند و حتی از بالای آن تپه ها یکبار هم پایین نیامده و یک " ناله شب گیر " هم در باب آزادی و سر نداده اند و حتی ذرته المثقالی هم در باب آزادی ملت ایران تلاشی نکرده اند فقط در امر تز های شکم سیرانه تبحر خاص دارند و آخر سر هم دوان دوان می دوند و رای خود را به حزب دموکرات می دهند در حالی که شعار می دهند اینها هیچ فرقی با هم ندارند. یکی نیست از این تپه نشینان بپرسد ، خب اگر اینها با هم فرفی ندارند چرا این چنین با عجله رای ها خود را به حزبی دادید که خیانت بزرگ به شاه کرد. مگر شماها نیستید که آه و زاری از خیانت به شاه توسط کارتر سر میدهید ولی در عمل از بالای تپه ها به همان خائنان رای می دهید.
این سرنوشت تعیین کنهای تپه نشین نه خبر از نان شب کودک تهرانی دارند و نه خبر از فروش قرنیه در مشهد و کلیه در شیراز. شاید هم داشته باشند ولی چون بسیار امریکایی شده اند شانه های خود را به بالا انداخته ، یا دو سه چوس ناله هم سر میدهند ولی حتی حاضر نیستند دست در جیب خود کرده و یکی از این خانواده های درون کشور را یاری کنند. و چه زیبا گفت آنکس که گفت دستهایی که کمک می کنند مقدس تر از لبهایی هستند که دعا می کنند.
حال چون بسیار به تپه های بورلیو هیلز پرداختیم و شاید دیگر سرنوشت تعیین کن های تورنتو و لندن و ملبورن و سیدنی و هامبورگ و کلن و استکهلم ناراحت شوند از این تپه ها گذر می کنیم و به سراغ دیگران می رویم چون سرنوشت تعیین کن ها به تپه ها ختم نمی شوند و در همه جای دنیا پراکنده اند.
عده دیگری که مخالف یک رهبری جهانی برای سکولاریسم و دموکراسی و حقوق بشر در کشورها هستند ، جیره و مواجب بگیران رژیم آخوندی در داخل و خارج اند. آنها که ترس این را دارند که مبادا دکانهایشان تخته شود ، مبادا این گاو شیرده ای به اسم ایران از دست برود و دیگر دلار نفتی ای نباشد که ما و اقازاده هایمان در داخل برج و کاخ بسازیم و پورش و لامبورگینی سوار شویم و با همان لامبورگینی به درک برویم و در خارج در استخرهای دبی و آنتالیا و آلانیا بلولیم و بلیسیم و بمالیم و بلاسیم .مبادا که پولی نباشد تا باقر یک میلیون پوندی را در انگلیس پس بیاندازیم ، مبادا پولی نباشد که مهدی هاشمی با مدرک سیکل از دانشگاه اکسفورد دکتری بخرد ، مبادا این پولها از دست رود که ما در ایران 100 عصا و پیپ و اسب و کاخ داشته باشیم ، پس نوکران و جیره و مواجب بگیرانمان را به فضای مجازی و تلوزیون ها میفرستیم و نسبت به سرنوشتشان که می خواهد به دست دیگران بیافتد هشدار می دهیم و می گوییم که بله ما برویم اجنبی است که سوار سرتان خواهد شد ، مقداری هم چاشنی اسلام ناب محمدی را اضافه می کنیم و هر 4 سال نیز چند نیروی خودی را به بالا میفرستیم تا سیرکی به اسم انتخابات برگزار کنند و چند شعارکی هم بدهند و مردم را به چس مثقال آزادی راضی کنند و سپس همان آزادی را هم نمی دهیم و می گوییم یا تدارک چی هستیم یا در توان دولت که نیست که این آزادی ها را بدهد. و چه آسان است ترساندن از دشمن خارجی و حکومت بر مشتی انسان که دستشان به جایی بند نیست .
باری با یک رهبری جهانی دکان گروه دوم نیز به سختی بسته خواهد شد و این زالوهایی که 36 سال خون ملت را مکیده اند بلاخره از بدنه ملت کنده می شوند و خونی تازه به رگهای جامعه تزریق می شود . فقر ها و فساد ها از میان خواهد رفت ، دربهای دنیا به رویمان باز می شود و ما یک زندگی انسانی را به یک زیست حیوانی پیدا می کنیم .
ولی باید گفت مبادا در این راه اشتباه رویم ، اشتباه اساسی می تواند اشتباه گرفتن منجی نجات باشد . دیدم که عده ای به عربستان سعودی و آل سعود آویزان هستند ، عده ای از قطر پول میگرند و عده ای نیز به قبله مسکو نماز می خوانند. باید به این افراد گفت که خود این ناجیان که دلارهای شما را تامین میکنند با مردم خود چه ها کرده اند ؟ با دنیا چه ها کرده اند ؟ آیا اینها بر آمده از یک تفکر سکولار و اجرای حقوق بشر هستند یا جانیانی هستند که با جانیان داخلی تفاوت چندانی ندارند .
اگر ما بارها کوروش رو مثال میزنیم و به به و چه چه می کنیم که بله کوروش کشورها را از یوق ستمگران زمان خود آزاد می کرد و این کار را محترم می شماریم پس لابد آزاد سازی کشورها از حاکمان ستمگر کاری پسندیده است .
حال شما دو گروه سرنوشت تعیین کن ها بیایید و برای دکان های خود ناله سر دهید ولی تفکر ملت ها در حال تغییر هست ، بسیاری به این نتیجه رسیده اند که این زالوی خون آشام به اسم جمهوری اسلامی باید در کلیت ، تمامیت و موجودیت خود از بین برود .مرثیه سرایی های شمایی که نه نان شب کارگر را می دانید چه هست ، نه می دانید آن کسی که قرنیه چشمش را میفروشد به چه درجه ای رسیده است و نه می دانید آن زنی که تنش را می فروشد به کجا رسیده است که این کار را انجام می دهد . شما در برابر این خواست محکوم به فنا هستید . شما در برابر خواست یک رهبری جهانی برای سکولار دموکراسی و حقوق بشر در کشورمان و سایر کشورها محکوم به نابودی هستید . آن روز فرا می رسد و آن روز چندان دور نیست