و اما اقتصاد.عامل تعیین کننده در جهان امروز. عاملی که سیاست ها بر
اساس آن شکل می گیرد. عاملی که باعث شده است جنگها در بگیرد، استعمارها
شروع شود ، برده داری آغاز شود،حریم انسانی و خانوادگی از هم بپاشد.عده ای
را آنچنان ثروتمند کند که در پول خود را خفه کنند و عده ای آن چنان فقیر و
محتاج که برای نان شب لنگ باشند.حتی عامل ثروت بوده که دیکتاتوری ها را به
وجود آورده است.
به سراغ ایران می آییم.کشوری که گروههای مختلف تزهای مختلفی برای اداره سیستم اقتصادی آن عنوان میکنند.در ایران چگونه میتوان یک نظام اقتصادی به وجود آورد که قشر ستم دیده جامعه را از فقر رهایی داد. همچنین قشر ثروتمند جامعه را به قشر متوسط تبدیل کرد که تبعیض طبقاتی که باعث بسیاری از شورش های اجتماعی و حتی ایجاد فضای یاس و نا امیدی در بین اقشار دیگر جامعه هست از بین برود. کلا در باب اقتصاد دو و شاید سه نظریه غالب وجود دارد که به هر کدام اشاره کوتاهی میکنم :
سرمایه داری : سرمایه داری یا کاپیتالیسم بر این عقیده هست که مالکیت های دولتی باید لغو شود و مالکیت ها به صورت خصوصی باشد. بیشتر طرفداران سرمایه داری معتقدند که مالیات نسبت به ثروت سرمایه داران باید حداقل مقدار باشد تا سرمایه دار انگیزه رقابت و تولید و کار آفرینی را داشته باشد.این نوع اقتصاد در بسیاری از کشورهای جهان هنوز کار میکند ولی تبعیض طبقاتی و از بین رفتن رفاه را در آن کشورها شاهد هستیم.البته شاهد مواردی مثل رقابت شدید و تولید زیاد و تبدیل شدن به قطبهای اقتصادی نیز در راستای این نظریه هم در این کشورها بوده ایم. نمونه بزرگ آن در حال حاضر کشور آمریکا هست. یکی از بزرگترین تولید کنندگان در جهان اما طبق آمار سایت Legatum Prosperity آمریکا در سال 2012 رده 12 جهان از نظر مجموع فاکتورهای به کار گرفته شده است. این فاکتور ها شامل آموزش،اقتصاد،امنیت،تامین اجتماعی و ... هست.
اقتصاد کمونیستی : کلا اینگونه اقتصاد به این تاکید دارد که طبقه بندی باید برداشته شود و همه یک طبقه واحد داشته باشند و مالکیت نیز باید برداشته شود و همه مالکیت ها در اختیار دولت یا شورا یا کسانی که کشور را اداره میکنند باشد و مردم از خود هیچ چیزی نداشته باشند. البته نکته قابل توجه این هست که نظریه پردازان کمونیست یعنی مارکس و انگلس بر این باور بودند که کمونیست مرحله بعد از سوسیالیسم هست و به یکبار نمیتوان در یک کشور به مرحله کمونیسم رسید. این نوع اقتصاد در بسیاری از کشورهای جهان اجرا شد و به شکست انجامید.نمونه آن شوروی که که باعث فروپاشی شد یا کره شمالی که دیکتاتوری به ارمغان آورد.
سوسیال دموکراسی: برای حفظ تعادل بین اقتصاد کمونیستی و سرمایه داری یک نظام اقتصادی در بعضی از کشورها مثل نروژ و سوئد و دانمارک و ... حاکم شده است به اسم سوسیال دموکراسی که با گرفتن مالیات بر اساس در آمد و تامین رفاه و کار از در آمد این مالیاتها قشر فقیر خود را از بین برده و یک طبقه متوسط بزرگ ایجاد کرده اند. بر اساس آمار این کشورها دارای بیشترین میزان رفاه و طول عمر و شادی در بین مردم خود بوده اند. کشوری که این نوع اقتصاد را اجرا میکند نمونه آن نروژ هست که بر اساس آمار Legatum Prosperity نروژ در سال 2012 در رده 1 جهان ایستاده است.
حال مهم ترین پرسش این هست که برای ایران آینده چه سیستمی را پیشنهاد میدهید؟ به باور اینجانب سیستم سوسیال دموکراسی یا همان مالیات بر اقشار ثروتمند و تولید رفاه برای اقشار فقیر و رساندن آنها به قشر متوسط میتواند یکبار برای همیشه تبعیض را از کشور ما ریشه کن کند. تبعیضی که از خانواده ها شروع میشود و تا سطوح بالاتر پیش میرود. تبعیضی که باعث گسترش مهاجرت روستاییان به شهرها برای بدست آوردن شغل میشود . تبعیض و فقری که عامل و بار روانی بر روی جامعه وارد میکند و باعث اعتیاد جوانان به مواد مخدر و دزدی و فحشا میشود. باری کشور ما سالهاست که از این تبعیض و اختلاف طبقاتی رنج دیده است. تا حدی که وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد ولی دختر از خانواده پایین تر باشد یا بلعکس خانواده میگویند : اینها به خانواده ما نمیخورند. یعنی ملاک برای ازدواج هم در این مملکت ازدواج ثروتمندان با هم و فقرا با هم شده است. پس اینک به راه حل پیشنهادی این جانب توجه کنید که میتوان نام آن را الکتروسوسیال دموکراسی گذاشت.
من برای بهتر رساندن مقصود و منظور خود از یک نمودار بسیار ساده استفاده میکنم .
در نمودار بالا مشاهده میکنید که چند گزینه بسیار مشخص و ساده داریم اگر ما جامعه را روی نمودار به چند قشر تقسیم کرده و نمودار ما از زیر صفر تا عدد 100 باشد و عدد 100 به معنی حد اعلای ثروت در جامعه باشد ما شاهد سه قشر عمده در جامعه خواهیم بود :
1-قشر فقیر جامعه : افرادی که در روی نمودار از زیر صفر و زیر خط فقر شروع میشوند و نهایتا تا عدد 10 روی نمودار میرسند.
2-قشر متوسط : قشری که بین عدد 30 تا عدد 70 هستند و حد اعلا آن عدد 50 روی نمودار هست
3- قشر ثروتمند کسانی که در نقطه 80 تا 100 نمودار ایستاده اند. همیشه این قشر تعداد اندکی از یک جامعه را تشکیل میدهند ولی بیشترین میزان ثروت جامعه نیز نزد همین افراد هست .
در بالای نمودار میبنید که به وسیله یک فلاش مالیات بر قشر ثروتمند وارد شده و از در آمد این مالیات برای قشر فقیر و بعد هم کلیه جامعه رفاه و تامین اجتماعی ایجاد شده است. اما آیا این روش برای کشور ما جواب میدهد؟ چون مهم ترین ایراد منتقدین سوسیال دموکراسی مخصوصا برای ایران این هست که میگویند این سیستم تنبل پرور و گدا پرور میشوند . عده ای دیگر میگویند با بستن مالیات به قشر ثروتمند تولید کار و اشتغال زایی تعطیل میشود و بخش خصوصی از خارج جرات سرمایه گذاری را پیدا نمی کند.عده ای نیز این مطلب را میگویند این کار باعث بزرگ شدن دولت و دولتی شدن بسیار موارد میشود در نتیجه آن حس رقابت و تولید هم از بین میرود و شاید تولید فساد کند و حتی دموکراسی را به خطر بیاندازد. در زیر به تمام پرسشهایی که در ذهن دارید پاسخ خواهم داد.
چه راهکاری باید برای جلوگیری از گداپروی یا تنبل پروی در صورت ایجاد یک نظام سوسیال دموکرات میتوان پیشنهاد داد ؟ راه حل تمامی این موارد رفتن به فاز آمار و الکترونیکی کردن تمامی در آمد مردم کشور هست. وقتی بتوان اسکناس را کم کم از مبادلات تجاری حذف کرد و با کارتهای الکترونیکی جایگزین کرد میتوان جلو بسیاری از گدا پروری و تنبل پروری و حتی کلاه گذاشتن سر سیستم را گرفت. مثلا بسیاری از عزیزان از کشورهای اسکاندیناوی که سوسیال دموکراسی در آنها حاکم هست سخن میگویند که مثلا بسیاری از مهاجرین خارجی که معمولا از کشورهای جهان سوم به این کشور می آیند قصد کلاه گذاشتن سر سیستم را دارند و خود را بیکار جلوه داده و حقوق سوسیال میگیرند و در عوض کار سیاه یعنی کاری که مالیات به آنها تعلق نمی گیرد انجام میدهند و حقوق دیگری نیز به جیب میزنند .خوب اول باید گفت که این مورد همان فرهنگ غلط جهان سومی هست و اگر ما بتوانیم در آمد های همه افراد را نه از پول بلکه از طریق کارتهای الکترونیکی و داشتن حساب بانکی برای همه به زیر کنترل بازرسی مالیاتی ببریم مشکل کار سیاه یک مشکل حل شده است.کسی دیگر در این سیستم الکترونیکی قادر به تقلب نیست چونکه میزان در آمد هر شخص در هر ماه مشخص هست. باید قوانین سفت و سختی هم نسبت به تقلبهای مالیاتی وضع کرد. از جمله میتوان به قطع کردن تامین اجتماعی و بیمه در صورت فریب دادن سیستم اشاره کرد.
حال باید سوال گدا پروری را پاسخ داد؟ آیا ایرانی ها حاضر هستند در خانه بخوابند و یک نان بخور و نمیر بگیرند آنهم به قیمت فریب دادن سیستم؟ در فرهنگ ایرانی ما گدایی بسیار سرزنش شده است. تا جایی که فردوسی بزرگ میگوید :
بزرگی به مردی و فرهنگ بود ...گدایی در این بوم و بر ننگ بود
یا ضرب المثلی که داریم که میگوید :
با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته است. یعنی شرافت خود را حفظ کرده و حاضر نشده است برای لقمه ای نان گدایی کند و رنگ زردش را با سیلی سرخ کرده است.
یا سعدی شیرازی میگوید :
برو شیر درنده باش، ای دغل مینداز خود را چو روباه شل
بخور تا توانی به بازوی خویش که سعیت بود در ترازوی خویش
و مقصود این هست که بجای گدا پروری همچون روباه شل بهتر است شیر باشی و همچون شیر برای بدست آوردن روزی خود تلاش کنی و نان بازوی خود را بخور.
پس فرهنگ ما غنی تر از این صحبت ها هست .اگر این چندین سال در اثر حکومت اسلامی عادت گداپروری در ما رواج یافته است آن سببش حکومت بوده است نه مردم. پس ایرانیان نیز مردم با غیرتی هستند که اگر فرصت شغلی به دست بیاورند و برابری نسبی در کشور حاکم شود حاضر به روزانه 8 ساعت کار مفید هستند به مانند سایر جوامع متمدن دیگر.حتی در همین حکومت اسلامی که موسسه ای به نام "کمیته امداد امام" دارد بسیارانی که وضع مالی مناسبی هم ندارند حاضر نیستند تحت پوشش کمیته قرار گیرند. پس همه شواهد و قرائن حاکی از این هست که مردم ما میتوانند با یک فرهنگ سازی درست از این فرهنگ گداپروی صادراتی از از سمت عربستان سعودی رهایی پیدا کنند. باید مسائل دیگر هم در این موضوع در نظر بگیریم اینکه حقوق را متناسب با شغل و سختی کار یا حساسیت بالا داده شود. مثلا کارگران و زحمت کشان باید در اولویت های اولیه حقوق و مزایا باشند. با این روش نیز حس تشویق و دادن شخصیت و اعتبار به کارگران و زحمت کشان را در جامعه افزایش میدهیم.
سوال دیگری که مطرح هست با بستن مالیات بر قشر ثروتمند کار آفرینی از بین میرود و سرمایه گذاری داخلی و خارجی کم میشود؟ کشور ما یک کشور نفت خیز است.علاوه بر نفت ما در آمدهای غیر نفتی بسیاری نیز داریم. از راه همین در آمدها ما میتوانیم کمبود سرمایه گذاری را توسط دولت تامین کنیم. شاید سریعا بگویید پس اقتصاد دولتی شد و رو به فساد میرود. پاسخ من به شما این هست که اگر ما پایه های دموکراسی را محکم بگذاریم و میخ دموکراسی را در زمین محکم بکوبیم و در کنار آنها سیستم الکترونیک مالیاتی را جایگزین سیستم های فرسوده قدیمی کنیم به هیچ وجه سرمایه گذاری دولتی رو به فساد نمیرود. مگر اکنون که پدیده ای به اسم بخش خصوصی در کشور رونق یافته و عده ای از بچه آخوندها و سران رژیم جمهوی اسلامی و سران سپاه پاسداران اداره آن را به عهده گرفته اند واقعا بخش خصوصی هست؟ چه بسا صدبار بدتر از همان اقتصاد دولتی فرسوده ای هست که قبل از این وجود داشت. پس بخش خصوصی یا دولتی فساد یا پاکی نمی آورد بلکه قانون مندی و احترام همه به دموکراسی هست که باعث جلوگیری از فساد خواهد شد.
اما ترتیب بستن مالیات به قشر پر در آمد و ثروتمند و همچنین پیامی که برای آنها در بر دارد بسیار مهم هست. ما باید مالیات را بر اساس میزان در آمد تعریف کنیم البته نه به سبک کشورهای اسکاندیناوی.روش پیشنهادی من همان روش الکترونیکی هست که به آن اشاره شد. ما باید بجای تعیین کردن درصد مالیات ضریب های مشخص برای هر میزان در آمد قرار دهیم و این پروسه را با کامپیوتر تعریف کنیم که مثلا به ازای هر ریال اضافه در آمد یک عدد مشخص در درآمد فرد ضرب شده و از مالیاتش کم شود. به این ترتیب جلو عامل مهم دیگری که نوعی تقلب مالیاتی هست گرفته میشود.
مثلا در کشور نروژ به ازای بیشتر از 420 هزار کرون در آمد در سال 49% مالیات تعلق میگیرد
حال بعضی از افراد سعی میکنند در آمد را تا این عدد نگه دارند که با افزایش مالیات یک دفعه مواجه نشوند و در این مورد عدالت مالیاتی رعایت نمیشود.
حال باید راهکار کاریابی و سرمایه گذاری در این سیستم را هم یافت. این راه حل هم میتواند بسیار آسان باشد.دولت میتواند به ازای هر تعداد کارگر و کارمندی که یک موسسه یا یک کارخانه یا یک کارفرما استخدام میکند درصدی از مالیات آن شرکت بکاهد. این ضریب نیز باید درسیستم کامپیوتری نوین تعریف شود و درصدهای که میتوان به ازای استخدام هر نفر از میزان مالیات کم شود در سیستم گنجانده شود. با این کار راه برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی باز میشود و آنها به این مهم پی میبرند که هر چه بتوانند نیروی کار بیشتری در جامعه را به کار بگیرند برای آنها منافع اقتصادی خواهد داشت. با این روش دیگر شاهد اخراج ها و تعدیل های نیروهای کارخانجات و اداره ها نخواهیم بود و یک موسسه یا کارفرما سعی میکند هر طور که شده کارمندان و کارگران خود را راضی نگه دارد.
اما این سیستم چه پیام هایی میتواند برای اقشار مختلف جامعه داشته باشد :
پیام به قشر فقیر و جماعت زیر خط فقر : پیامی که برای این قشر در بر دارد که شما به زودی با توجه به در آمد مالیاتی که برای شما رفاه اجتماعی و اقتصادی در بر دارد به قشر متوسط نزدیک میشوید. با ایجاد کار از راه در آمد مالیاتی شما صاحب شغل میشوید و دارای شخصیت اجتماعی نیز خواهید شد.همچنین پیامی دومی که برای این قشر در بر دارد این هست که شما نیازی ندارید که برای رسیدن به خواسته های خود و داشتن شخصیت اجتماعی یک انسان ثروتمند شوید. چون به زودی قشر ثروتمند جامعه با بستن مالیات نزدیک به قشر متوسط خواهد شد. و دیگر خبری از آن تبعیض های اجتماعی که در سالهای قبل بین قشر ثروتمند و فقیر دیده اید نخواهیم بود.
پیام به قشر متوسط جامعه : پیامی که به قشر متوسط جامعه فرستاده میشود این هست که شما در طبقه ای هستید که به زودی تبدیل به طبقه غالب جامعه میشود. این طبقه یکی از شرافتمندترین و بهترین طبقه های جامعه هست و قشر فقیر و ثروتمند نیز به طبقه شما نزدیک میشوند.پس نیازی نیست از طبقه خود به قشر ثروتمند جهش کنید. شما در طبقه ای به سر میبرید که رفاه اجتماعی و در آمد اقتصادی مناسبی دارید. شما در طول روز 8 ساعت کار میکنید و به میزان لازم استراحت و از امکاناتی نظیر تعطیلات و تامین اجتماعی ، بیمه های درمانی بهره میبرید. پس رفاه خود را به سختی های ثروتمند شدن نخواهید فروخت و در همین قشر باقی خواهید ماند. نیازی نیست کار مضاعفی بکنید یا با درآمد خود به کارهایی مثل دلال گری و خرید و فروش بپردازید چون بیشتر آن را باید دوباره تحویل دولت دهید.
پیام به قشر ثروتمند جامعه: پیامی که برای قشر ثروتمند جامعه در بر دارد این هست که پول شما یا دسترنج زحمت و کار کردن بسیار شما هست یا نتیجه چپاول ثروتهای قشر ضعیف جامعه. پس اقتصاد نوین الکترونیک سوسیال دموکراسی این پیام را برای شما دارد که هر چه بیشتر بدوید که پول بدست بیاورید فقط کفش پاره میکنید. و شما به اجبار باید نزدیک به طبقه متوسط شوید تا اختلاف های طبقاتی وحشتناک و رقابت های ناسالم و حذفگرایانه از بین برود و فخر فروشی نیز از جامعه برود و ایران ما بعد از سالها بتواند نفسی بکشد که تبعیض در آن به حداقل رسیده باشد و کودک فقیر با حسرت به کودک ثروتمند نگاه نکند و دوران برده داری و احترام ثروتمند بودن نیز به پایان برسد و به قول فردوسی بزرگ :
بزرگی به مردی فرهنگ بود .....گدایی در این بوم و بر ننگ بود
بزرگی به مردانگی و شجاعت و دلاوری باشد و گدا پروری و گدایی برای همیشه از ایران ما رخت بربندد.
همچنین پیام دیگری که به قشر ثروتمند میدهیم این هست که ما اعصاب و روان راحت شما را میخواهیم نه اینکه حرص جمع کردن مال بیشتر را بخورید . پس ما به شما سلامت روانی نیز ارائه میدهیم . شما به میزان رفاهی که به شما داده میشود راضی باشید و از آن لذت ببرید.
و در پایان میتوان اشاره کرد به مواردی که میتواند معافیت یا تخفیف مالیاتی در سیستم الکتروسوسیال دموکراسی بگیرند :
1-کار آفرینی و استخدام نیروها
2-ثبت اختراعات مفید جامعه بشری
3-پروژه های تحقیقاتی مفید جامعه بشری
4-ایجاد مدارس و بیمارستان و مراکز عمومی توسط خیرین
5-ایجاد سازمان های غیر انتفاعی کمک به بیماری های خاص و کمک به بی سرپرستان و محرومان
امیدوارم با اجرای این شیوه در ایران آزاد یکبار برای همیشه با ذهنی آسوده و رفاه و آسایش روحی و روانی به سمت پیشرفت جامعه انسانی رویم.
با سپاس از سایت نهاد مردمی برای انتشار مقاله :
http://nahademardomi.net/index.php/articles/756-mobarez
به سراغ ایران می آییم.کشوری که گروههای مختلف تزهای مختلفی برای اداره سیستم اقتصادی آن عنوان میکنند.در ایران چگونه میتوان یک نظام اقتصادی به وجود آورد که قشر ستم دیده جامعه را از فقر رهایی داد. همچنین قشر ثروتمند جامعه را به قشر متوسط تبدیل کرد که تبعیض طبقاتی که باعث بسیاری از شورش های اجتماعی و حتی ایجاد فضای یاس و نا امیدی در بین اقشار دیگر جامعه هست از بین برود. کلا در باب اقتصاد دو و شاید سه نظریه غالب وجود دارد که به هر کدام اشاره کوتاهی میکنم :
سرمایه داری : سرمایه داری یا کاپیتالیسم بر این عقیده هست که مالکیت های دولتی باید لغو شود و مالکیت ها به صورت خصوصی باشد. بیشتر طرفداران سرمایه داری معتقدند که مالیات نسبت به ثروت سرمایه داران باید حداقل مقدار باشد تا سرمایه دار انگیزه رقابت و تولید و کار آفرینی را داشته باشد.این نوع اقتصاد در بسیاری از کشورهای جهان هنوز کار میکند ولی تبعیض طبقاتی و از بین رفتن رفاه را در آن کشورها شاهد هستیم.البته شاهد مواردی مثل رقابت شدید و تولید زیاد و تبدیل شدن به قطبهای اقتصادی نیز در راستای این نظریه هم در این کشورها بوده ایم. نمونه بزرگ آن در حال حاضر کشور آمریکا هست. یکی از بزرگترین تولید کنندگان در جهان اما طبق آمار سایت Legatum Prosperity آمریکا در سال 2012 رده 12 جهان از نظر مجموع فاکتورهای به کار گرفته شده است. این فاکتور ها شامل آموزش،اقتصاد،امنیت،تامین اجتماعی و ... هست.
اقتصاد کمونیستی : کلا اینگونه اقتصاد به این تاکید دارد که طبقه بندی باید برداشته شود و همه یک طبقه واحد داشته باشند و مالکیت نیز باید برداشته شود و همه مالکیت ها در اختیار دولت یا شورا یا کسانی که کشور را اداره میکنند باشد و مردم از خود هیچ چیزی نداشته باشند. البته نکته قابل توجه این هست که نظریه پردازان کمونیست یعنی مارکس و انگلس بر این باور بودند که کمونیست مرحله بعد از سوسیالیسم هست و به یکبار نمیتوان در یک کشور به مرحله کمونیسم رسید. این نوع اقتصاد در بسیاری از کشورهای جهان اجرا شد و به شکست انجامید.نمونه آن شوروی که که باعث فروپاشی شد یا کره شمالی که دیکتاتوری به ارمغان آورد.
سوسیال دموکراسی: برای حفظ تعادل بین اقتصاد کمونیستی و سرمایه داری یک نظام اقتصادی در بعضی از کشورها مثل نروژ و سوئد و دانمارک و ... حاکم شده است به اسم سوسیال دموکراسی که با گرفتن مالیات بر اساس در آمد و تامین رفاه و کار از در آمد این مالیاتها قشر فقیر خود را از بین برده و یک طبقه متوسط بزرگ ایجاد کرده اند. بر اساس آمار این کشورها دارای بیشترین میزان رفاه و طول عمر و شادی در بین مردم خود بوده اند. کشوری که این نوع اقتصاد را اجرا میکند نمونه آن نروژ هست که بر اساس آمار Legatum Prosperity نروژ در سال 2012 در رده 1 جهان ایستاده است.
حال مهم ترین پرسش این هست که برای ایران آینده چه سیستمی را پیشنهاد میدهید؟ به باور اینجانب سیستم سوسیال دموکراسی یا همان مالیات بر اقشار ثروتمند و تولید رفاه برای اقشار فقیر و رساندن آنها به قشر متوسط میتواند یکبار برای همیشه تبعیض را از کشور ما ریشه کن کند. تبعیضی که از خانواده ها شروع میشود و تا سطوح بالاتر پیش میرود. تبعیضی که باعث گسترش مهاجرت روستاییان به شهرها برای بدست آوردن شغل میشود . تبعیض و فقری که عامل و بار روانی بر روی جامعه وارد میکند و باعث اعتیاد جوانان به مواد مخدر و دزدی و فحشا میشود. باری کشور ما سالهاست که از این تبعیض و اختلاف طبقاتی رنج دیده است. تا حدی که وقتی پسری دختری را دوست داشته باشد ولی دختر از خانواده پایین تر باشد یا بلعکس خانواده میگویند : اینها به خانواده ما نمیخورند. یعنی ملاک برای ازدواج هم در این مملکت ازدواج ثروتمندان با هم و فقرا با هم شده است. پس اینک به راه حل پیشنهادی این جانب توجه کنید که میتوان نام آن را الکتروسوسیال دموکراسی گذاشت.
من برای بهتر رساندن مقصود و منظور خود از یک نمودار بسیار ساده استفاده میکنم .
در نمودار بالا مشاهده میکنید که چند گزینه بسیار مشخص و ساده داریم اگر ما جامعه را روی نمودار به چند قشر تقسیم کرده و نمودار ما از زیر صفر تا عدد 100 باشد و عدد 100 به معنی حد اعلای ثروت در جامعه باشد ما شاهد سه قشر عمده در جامعه خواهیم بود :
1-قشر فقیر جامعه : افرادی که در روی نمودار از زیر صفر و زیر خط فقر شروع میشوند و نهایتا تا عدد 10 روی نمودار میرسند.
2-قشر متوسط : قشری که بین عدد 30 تا عدد 70 هستند و حد اعلا آن عدد 50 روی نمودار هست
3- قشر ثروتمند کسانی که در نقطه 80 تا 100 نمودار ایستاده اند. همیشه این قشر تعداد اندکی از یک جامعه را تشکیل میدهند ولی بیشترین میزان ثروت جامعه نیز نزد همین افراد هست .
در بالای نمودار میبنید که به وسیله یک فلاش مالیات بر قشر ثروتمند وارد شده و از در آمد این مالیات برای قشر فقیر و بعد هم کلیه جامعه رفاه و تامین اجتماعی ایجاد شده است. اما آیا این روش برای کشور ما جواب میدهد؟ چون مهم ترین ایراد منتقدین سوسیال دموکراسی مخصوصا برای ایران این هست که میگویند این سیستم تنبل پرور و گدا پرور میشوند . عده ای دیگر میگویند با بستن مالیات به قشر ثروتمند تولید کار و اشتغال زایی تعطیل میشود و بخش خصوصی از خارج جرات سرمایه گذاری را پیدا نمی کند.عده ای نیز این مطلب را میگویند این کار باعث بزرگ شدن دولت و دولتی شدن بسیار موارد میشود در نتیجه آن حس رقابت و تولید هم از بین میرود و شاید تولید فساد کند و حتی دموکراسی را به خطر بیاندازد. در زیر به تمام پرسشهایی که در ذهن دارید پاسخ خواهم داد.
چه راهکاری باید برای جلوگیری از گداپروی یا تنبل پروی در صورت ایجاد یک نظام سوسیال دموکرات میتوان پیشنهاد داد ؟ راه حل تمامی این موارد رفتن به فاز آمار و الکترونیکی کردن تمامی در آمد مردم کشور هست. وقتی بتوان اسکناس را کم کم از مبادلات تجاری حذف کرد و با کارتهای الکترونیکی جایگزین کرد میتوان جلو بسیاری از گدا پروری و تنبل پروری و حتی کلاه گذاشتن سر سیستم را گرفت. مثلا بسیاری از عزیزان از کشورهای اسکاندیناوی که سوسیال دموکراسی در آنها حاکم هست سخن میگویند که مثلا بسیاری از مهاجرین خارجی که معمولا از کشورهای جهان سوم به این کشور می آیند قصد کلاه گذاشتن سر سیستم را دارند و خود را بیکار جلوه داده و حقوق سوسیال میگیرند و در عوض کار سیاه یعنی کاری که مالیات به آنها تعلق نمی گیرد انجام میدهند و حقوق دیگری نیز به جیب میزنند .خوب اول باید گفت که این مورد همان فرهنگ غلط جهان سومی هست و اگر ما بتوانیم در آمد های همه افراد را نه از پول بلکه از طریق کارتهای الکترونیکی و داشتن حساب بانکی برای همه به زیر کنترل بازرسی مالیاتی ببریم مشکل کار سیاه یک مشکل حل شده است.کسی دیگر در این سیستم الکترونیکی قادر به تقلب نیست چونکه میزان در آمد هر شخص در هر ماه مشخص هست. باید قوانین سفت و سختی هم نسبت به تقلبهای مالیاتی وضع کرد. از جمله میتوان به قطع کردن تامین اجتماعی و بیمه در صورت فریب دادن سیستم اشاره کرد.
حال باید سوال گدا پروری را پاسخ داد؟ آیا ایرانی ها حاضر هستند در خانه بخوابند و یک نان بخور و نمیر بگیرند آنهم به قیمت فریب دادن سیستم؟ در فرهنگ ایرانی ما گدایی بسیار سرزنش شده است. تا جایی که فردوسی بزرگ میگوید :
بزرگی به مردی و فرهنگ بود ...گدایی در این بوم و بر ننگ بود
یا ضرب المثلی که داریم که میگوید :
با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته است. یعنی شرافت خود را حفظ کرده و حاضر نشده است برای لقمه ای نان گدایی کند و رنگ زردش را با سیلی سرخ کرده است.
یا سعدی شیرازی میگوید :
برو شیر درنده باش، ای دغل مینداز خود را چو روباه شل
بخور تا توانی به بازوی خویش که سعیت بود در ترازوی خویش
و مقصود این هست که بجای گدا پروری همچون روباه شل بهتر است شیر باشی و همچون شیر برای بدست آوردن روزی خود تلاش کنی و نان بازوی خود را بخور.
پس فرهنگ ما غنی تر از این صحبت ها هست .اگر این چندین سال در اثر حکومت اسلامی عادت گداپروری در ما رواج یافته است آن سببش حکومت بوده است نه مردم. پس ایرانیان نیز مردم با غیرتی هستند که اگر فرصت شغلی به دست بیاورند و برابری نسبی در کشور حاکم شود حاضر به روزانه 8 ساعت کار مفید هستند به مانند سایر جوامع متمدن دیگر.حتی در همین حکومت اسلامی که موسسه ای به نام "کمیته امداد امام" دارد بسیارانی که وضع مالی مناسبی هم ندارند حاضر نیستند تحت پوشش کمیته قرار گیرند. پس همه شواهد و قرائن حاکی از این هست که مردم ما میتوانند با یک فرهنگ سازی درست از این فرهنگ گداپروی صادراتی از از سمت عربستان سعودی رهایی پیدا کنند. باید مسائل دیگر هم در این موضوع در نظر بگیریم اینکه حقوق را متناسب با شغل و سختی کار یا حساسیت بالا داده شود. مثلا کارگران و زحمت کشان باید در اولویت های اولیه حقوق و مزایا باشند. با این روش نیز حس تشویق و دادن شخصیت و اعتبار به کارگران و زحمت کشان را در جامعه افزایش میدهیم.
سوال دیگری که مطرح هست با بستن مالیات بر قشر ثروتمند کار آفرینی از بین میرود و سرمایه گذاری داخلی و خارجی کم میشود؟ کشور ما یک کشور نفت خیز است.علاوه بر نفت ما در آمدهای غیر نفتی بسیاری نیز داریم. از راه همین در آمدها ما میتوانیم کمبود سرمایه گذاری را توسط دولت تامین کنیم. شاید سریعا بگویید پس اقتصاد دولتی شد و رو به فساد میرود. پاسخ من به شما این هست که اگر ما پایه های دموکراسی را محکم بگذاریم و میخ دموکراسی را در زمین محکم بکوبیم و در کنار آنها سیستم الکترونیک مالیاتی را جایگزین سیستم های فرسوده قدیمی کنیم به هیچ وجه سرمایه گذاری دولتی رو به فساد نمیرود. مگر اکنون که پدیده ای به اسم بخش خصوصی در کشور رونق یافته و عده ای از بچه آخوندها و سران رژیم جمهوی اسلامی و سران سپاه پاسداران اداره آن را به عهده گرفته اند واقعا بخش خصوصی هست؟ چه بسا صدبار بدتر از همان اقتصاد دولتی فرسوده ای هست که قبل از این وجود داشت. پس بخش خصوصی یا دولتی فساد یا پاکی نمی آورد بلکه قانون مندی و احترام همه به دموکراسی هست که باعث جلوگیری از فساد خواهد شد.
اما ترتیب بستن مالیات به قشر پر در آمد و ثروتمند و همچنین پیامی که برای آنها در بر دارد بسیار مهم هست. ما باید مالیات را بر اساس میزان در آمد تعریف کنیم البته نه به سبک کشورهای اسکاندیناوی.روش پیشنهادی من همان روش الکترونیکی هست که به آن اشاره شد. ما باید بجای تعیین کردن درصد مالیات ضریب های مشخص برای هر میزان در آمد قرار دهیم و این پروسه را با کامپیوتر تعریف کنیم که مثلا به ازای هر ریال اضافه در آمد یک عدد مشخص در درآمد فرد ضرب شده و از مالیاتش کم شود. به این ترتیب جلو عامل مهم دیگری که نوعی تقلب مالیاتی هست گرفته میشود.
مثلا در کشور نروژ به ازای بیشتر از 420 هزار کرون در آمد در سال 49% مالیات تعلق میگیرد
حال بعضی از افراد سعی میکنند در آمد را تا این عدد نگه دارند که با افزایش مالیات یک دفعه مواجه نشوند و در این مورد عدالت مالیاتی رعایت نمیشود.
حال باید راهکار کاریابی و سرمایه گذاری در این سیستم را هم یافت. این راه حل هم میتواند بسیار آسان باشد.دولت میتواند به ازای هر تعداد کارگر و کارمندی که یک موسسه یا یک کارخانه یا یک کارفرما استخدام میکند درصدی از مالیات آن شرکت بکاهد. این ضریب نیز باید درسیستم کامپیوتری نوین تعریف شود و درصدهای که میتوان به ازای استخدام هر نفر از میزان مالیات کم شود در سیستم گنجانده شود. با این کار راه برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی باز میشود و آنها به این مهم پی میبرند که هر چه بتوانند نیروی کار بیشتری در جامعه را به کار بگیرند برای آنها منافع اقتصادی خواهد داشت. با این روش دیگر شاهد اخراج ها و تعدیل های نیروهای کارخانجات و اداره ها نخواهیم بود و یک موسسه یا کارفرما سعی میکند هر طور که شده کارمندان و کارگران خود را راضی نگه دارد.
اما این سیستم چه پیام هایی میتواند برای اقشار مختلف جامعه داشته باشد :
پیام به قشر فقیر و جماعت زیر خط فقر : پیامی که برای این قشر در بر دارد که شما به زودی با توجه به در آمد مالیاتی که برای شما رفاه اجتماعی و اقتصادی در بر دارد به قشر متوسط نزدیک میشوید. با ایجاد کار از راه در آمد مالیاتی شما صاحب شغل میشوید و دارای شخصیت اجتماعی نیز خواهید شد.همچنین پیامی دومی که برای این قشر در بر دارد این هست که شما نیازی ندارید که برای رسیدن به خواسته های خود و داشتن شخصیت اجتماعی یک انسان ثروتمند شوید. چون به زودی قشر ثروتمند جامعه با بستن مالیات نزدیک به قشر متوسط خواهد شد. و دیگر خبری از آن تبعیض های اجتماعی که در سالهای قبل بین قشر ثروتمند و فقیر دیده اید نخواهیم بود.
پیام به قشر متوسط جامعه : پیامی که به قشر متوسط جامعه فرستاده میشود این هست که شما در طبقه ای هستید که به زودی تبدیل به طبقه غالب جامعه میشود. این طبقه یکی از شرافتمندترین و بهترین طبقه های جامعه هست و قشر فقیر و ثروتمند نیز به طبقه شما نزدیک میشوند.پس نیازی نیست از طبقه خود به قشر ثروتمند جهش کنید. شما در طبقه ای به سر میبرید که رفاه اجتماعی و در آمد اقتصادی مناسبی دارید. شما در طول روز 8 ساعت کار میکنید و به میزان لازم استراحت و از امکاناتی نظیر تعطیلات و تامین اجتماعی ، بیمه های درمانی بهره میبرید. پس رفاه خود را به سختی های ثروتمند شدن نخواهید فروخت و در همین قشر باقی خواهید ماند. نیازی نیست کار مضاعفی بکنید یا با درآمد خود به کارهایی مثل دلال گری و خرید و فروش بپردازید چون بیشتر آن را باید دوباره تحویل دولت دهید.
پیام به قشر ثروتمند جامعه: پیامی که برای قشر ثروتمند جامعه در بر دارد این هست که پول شما یا دسترنج زحمت و کار کردن بسیار شما هست یا نتیجه چپاول ثروتهای قشر ضعیف جامعه. پس اقتصاد نوین الکترونیک سوسیال دموکراسی این پیام را برای شما دارد که هر چه بیشتر بدوید که پول بدست بیاورید فقط کفش پاره میکنید. و شما به اجبار باید نزدیک به طبقه متوسط شوید تا اختلاف های طبقاتی وحشتناک و رقابت های ناسالم و حذفگرایانه از بین برود و فخر فروشی نیز از جامعه برود و ایران ما بعد از سالها بتواند نفسی بکشد که تبعیض در آن به حداقل رسیده باشد و کودک فقیر با حسرت به کودک ثروتمند نگاه نکند و دوران برده داری و احترام ثروتمند بودن نیز به پایان برسد و به قول فردوسی بزرگ :
بزرگی به مردی فرهنگ بود .....گدایی در این بوم و بر ننگ بود
بزرگی به مردانگی و شجاعت و دلاوری باشد و گدا پروری و گدایی برای همیشه از ایران ما رخت بربندد.
همچنین پیام دیگری که به قشر ثروتمند میدهیم این هست که ما اعصاب و روان راحت شما را میخواهیم نه اینکه حرص جمع کردن مال بیشتر را بخورید . پس ما به شما سلامت روانی نیز ارائه میدهیم . شما به میزان رفاهی که به شما داده میشود راضی باشید و از آن لذت ببرید.
و در پایان میتوان اشاره کرد به مواردی که میتواند معافیت یا تخفیف مالیاتی در سیستم الکتروسوسیال دموکراسی بگیرند :
1-کار آفرینی و استخدام نیروها
2-ثبت اختراعات مفید جامعه بشری
3-پروژه های تحقیقاتی مفید جامعه بشری
4-ایجاد مدارس و بیمارستان و مراکز عمومی توسط خیرین
5-ایجاد سازمان های غیر انتفاعی کمک به بیماری های خاص و کمک به بی سرپرستان و محرومان
امیدوارم با اجرای این شیوه در ایران آزاد یکبار برای همیشه با ذهنی آسوده و رفاه و آسایش روحی و روانی به سمت پیشرفت جامعه انسانی رویم.
با سپاس از سایت نهاد مردمی برای انتشار مقاله :
http://nahademardomi.net/index.php/articles/756-mobarez
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر