تصویر واضح است.مکان جلوس مقام معظم رهبری..
همیشه یادم هست برای منی که نه شاه دیدم نه خمینی دیدم در تلوزیون جمهوری اسلامی و کتابها و نوشته ها از زندگی کاخ نشینی شاهی میگفتند که کوخ نشینانی داشت.از زندگی شاهی میگفتند که یک کاخ داشت و بقیه مردم کاخ نداشتند و در خانه زندگی میکردند.در تبلیغات مسموم کتاب تاریخ دوره دبستان و راهنمایی و دبیرستان در ذهن ما میکردند که شاه زندگی اشرافی داشت.
بعد از این همه مدت این سوال برای من پیش آمده آیا آن شاه که در سال 57 عده ای علیه اش شورش کردند و این مصیبت را برای من و نسل من پدید آوردند وقتی به مکانی میرفت وقتی به کوهی به دشتی میرفت و مینشست جایی که نشسته بود را با تابلو علامت میزدند که مردم بدانند که شاه آنجا نشسته ؟
واقعا نمیدانم با این ننگی که جمهوری اسلامی و انقلابیون 57 برای ما به ارمغان آورده اند چه کنم.از هر راهی وارد شدیم.به تظاهرات رفتیم.نافرمانی مدنی کردیم.اطلاع رسانی اینترنتی کردیم.ولی متاسفانه دنیا تا کنون نخواست جمهوری اسلامی برود.
از یک طرف هم خائنینی که بیرون ایران هستند و به اسم اپوزسیون تقلبی وارد شده اند امثال مهاجرانی که میگود در زندگی رهبر نقطه سیاه که هیچ نقطه خاکستری هم نیست و امثال کدیور که شعار نه غزه نه لبنان ملت را تحریف میکند.و متقلبین همچون فاطمه کماندو حقیقت جو شوهر گمنامنش که برای ما کنفرانس گذار شده اند. و بقیه افرادی که حاضر نیستند بر سر آزادی ایران سر یک میز بنشینند و هر روز بر عمر جمهوری اسلامی میافزایند.همه اینها خائنینی هستند که آینده و تاریخ آینده درباره اینان به خوبی قضاوت خواهند کرد.
ای کسانی که با تبلیغات مسموم علیه شاه فقید قصد داشتید ذهن من و امثال من در ایران را شستشو دهید که به خیال خود ارتش 20 میلیونی شما شویم. ما ارتش 20 میلیونی شده ایم اما بر ضد شما و تا شما را از تخت خلیفه گری به پایین نکشیده ایم دست بر نمیداریم. اکنون به جای یک شاه و یک کاخ 2 میلیون شاه و کاخ وجود دارد و 75 میلیون انسان زیر خط فقر. اما به شما میگویم :
میرسد آن دم که بر سر زور نیست..هموطن آن روز چندان دور نیست
همیشه یادم هست برای منی که نه شاه دیدم نه خمینی دیدم در تلوزیون جمهوری اسلامی و کتابها و نوشته ها از زندگی کاخ نشینی شاهی میگفتند که کوخ نشینانی داشت.از زندگی شاهی میگفتند که یک کاخ داشت و بقیه مردم کاخ نداشتند و در خانه زندگی میکردند.در تبلیغات مسموم کتاب تاریخ دوره دبستان و راهنمایی و دبیرستان در ذهن ما میکردند که شاه زندگی اشرافی داشت.
بعد از این همه مدت این سوال برای من پیش آمده آیا آن شاه که در سال 57 عده ای علیه اش شورش کردند و این مصیبت را برای من و نسل من پدید آوردند وقتی به مکانی میرفت وقتی به کوهی به دشتی میرفت و مینشست جایی که نشسته بود را با تابلو علامت میزدند که مردم بدانند که شاه آنجا نشسته ؟
واقعا نمیدانم با این ننگی که جمهوری اسلامی و انقلابیون 57 برای ما به ارمغان آورده اند چه کنم.از هر راهی وارد شدیم.به تظاهرات رفتیم.نافرمانی مدنی کردیم.اطلاع رسانی اینترنتی کردیم.ولی متاسفانه دنیا تا کنون نخواست جمهوری اسلامی برود.
از یک طرف هم خائنینی که بیرون ایران هستند و به اسم اپوزسیون تقلبی وارد شده اند امثال مهاجرانی که میگود در زندگی رهبر نقطه سیاه که هیچ نقطه خاکستری هم نیست و امثال کدیور که شعار نه غزه نه لبنان ملت را تحریف میکند.و متقلبین همچون فاطمه کماندو حقیقت جو شوهر گمنامنش که برای ما کنفرانس گذار شده اند. و بقیه افرادی که حاضر نیستند بر سر آزادی ایران سر یک میز بنشینند و هر روز بر عمر جمهوری اسلامی میافزایند.همه اینها خائنینی هستند که آینده و تاریخ آینده درباره اینان به خوبی قضاوت خواهند کرد.
ای کسانی که با تبلیغات مسموم علیه شاه فقید قصد داشتید ذهن من و امثال من در ایران را شستشو دهید که به خیال خود ارتش 20 میلیونی شما شویم. ما ارتش 20 میلیونی شده ایم اما بر ضد شما و تا شما را از تخت خلیفه گری به پایین نکشیده ایم دست بر نمیداریم. اکنون به جای یک شاه و یک کاخ 2 میلیون شاه و کاخ وجود دارد و 75 میلیون انسان زیر خط فقر. اما به شما میگویم :
میرسد آن دم که بر سر زور نیست..هموطن آن روز چندان دور نیست
يـعـنـی مـحـل دقـيـق آبـريـزگاه عـمـومـی ايـنـجـاسـت
پاسخحذفچه زيبا قلم زدي هم وطن. به قول يك دوست واي به روزي كه ما شما راتنها گير بياوريم
پاسخحذفالبته لازم است بگويم كه سايت بالاترين به دليل مسخرهء فرستادن لينك از دومينهاي متفاوت حساب من را كلا مسدود كرده است.
پاسخحذفدوست عزیز در اینکه این کاری که صورت گرفته مضحک و بی معنی است تردیدی نیست. در این باره هم سخن زیاد گفته شده. اما آنچه که مرا به اظهار نظر در این نوشته ی شما واداشت این بخش از سخنان شما بود:
پاسخحذف«از یک طرف هم خائنینی که بیرون ایران هستند و به اسم اپوزسیون تقلبی وارد شده اند امثال مهاجرانی که میگود در زندگی رهبر نقطه سیاه که هیچ نقطه خاکستری هم نیست و امثال کدیور که شعار نه غزه نه لبنان ملت را تحریف میکند.و متقلبین همچون فاطمه کماندو حقیقت جو شوهر گمنامنش که برای ما کنفرانس گذار شده اند. و بقیه افرادی که حاضر نیستند بر سر آزادی ایران سر یک میز بنشینند و هر روز بر عمر جمهوری اسلامی میافزایند.همه اینها خائنینی هستند که آینده و تاریخ آینده درباره اینان به خوبی قضاوت خواهند کرد.»
به نظر من در نوشته ی شما یک تناقض آشکار وحود دارد. در این پاراگراف از طرفی شما دلیل افزوده شدن عمر این رژیم را «عدم توافق برای نشستن سر یک میز از طرف مخالفان» می دانید، و از طرف دیگر، درست چند جمله ی قبل را صرف بیرون راندن و برچسب زدن به سایر مخافین کرده اید. بحث من اینجا بر سر درست بودن و حقانیت راه مهاجرانی ها و کدیورها نیست. چه بسا خود من نیز به راهشان انتقاد دارم و به علاوه برگزاری این کنفرانس ها را نیز مفید نمی دانم. اما به هر حال باید پذیرفت که کسانی که شما نام بردید نیز هر یک به روش خود اپوزیسیون محسوب میشوند و اگر بنا باشد برای آزادی ایران سر یک میز بنشینیم پیش از هر چیز باید بدانیم ما نیز حق بیرون راندن کسی را از این میز نداریم. چرا که تعریف کردن حق و باطل، اپوزیسیون واقعی و تقلبی، قهرمان و خائن، دقیقا همان راه اشتباهی است که پس از انقلاب طی شد و در این صورت ما نیز همان اشتباه را تکرار کردیم. اگر زمانی که خمینی مجاهدین و کمونیست ها را کنار میگذاشت، ملی- مذهبی ها اعتراض میکردند خود کنار نمی رفتند و اگر زمان کنار گذاشتن نهضت آزادی "بعدا اصلاح طلب شده ها" اعتراض میکردند امروز فتنه گر نبودند و ....
به اعتقاد من مهم ترین قدم در راه رسیدن به دموکراسی پذیرفتن تکثر و احترام به عقاید یکدیگر است، حتی اگر کاملا در تضاد با عقاید ما باشد. چرا که در غیر این صورت ما هم تفاوتی با طرفداران این رژیم نداریم. آنها در پی حذف افراد غیر ولایتمدار هستند و ما درست در خلاف جهت. چه بسا ما هم اگر قدرت داشتیم با بسیجی ها برخوردی بهتر از کهریزک نمیکردیم.