۱۳۹۲/۰۸/۰۷

چرا بجای سربازهای وظیفه بی گناه بسیجیان مفت خور به مرزها فرستاده نمی شوند ؟

سوالی که ذهن من را چند روز مشغول کرده است این هست : چرا بجای سربازهای وظیفه بی گناه بسیجیان مفت خور به مرزها فرستاده نمی شوند ؟

جمهوری اسلامی ادعا دارد که بسیج لشکر مخلص خداست ، حال ما از لشکر مخلص خدا می خواهیم بجای ماندن در شهرها و زیر آب زنی ها ، توطئه علیه مردم  و خوردن و خوابیدن و پول یامفت گرفتن به مرزها رفته و وظیفه اصلی خود یعنی مقابله با دشمنان خدا انجام دهند.

چرا باید سرباز وظیفه ای که به علت نداشتن پارتی به پستش به  بدترین و خطرناک ترین نقاط مرزی ایران میافتد باید تاوان یک مشت بسیجی شکم گنده که در شهرها میخورند و میخوابند و هیچگونه مبارزه ای برای دفاع از اسلام شیعه خودشان نمی کنند را بدهد ؟

این چنین هست ای هموطن که جمهوری اسلامی سربازان بی گناه را به مرزها میفرستد تا در مقابل یک مشت مسلمان عقده ای بدتر از جمهوری اسلامی کشته شوند ولی نیروهای خود را فقط برای خوردن و خوابیدن و در مواقع ضروری سرکوب مردم نگه میدارد. و این را به جرات می گویم اگر قرار بود که بسیجی ها به جای سربازهای وظیفه به مرز بروند یک نفر هم حاضر به عضویت در این سازمان نبود.

چونکه اینها از ترسو ترین و بزدل ترین و خیانت کارترین قشر جامعه هستند که فقط برای یک کله قند و یک حلب روغن نباتی حاضر هستند اسم بسیجی بر روی خود بگذارند. 

۶ نظر:

  1. یکی مثل بسیجی اقتصادی بابک زنجانی(بسیجی بخور بخور) را باید بفرستند به مقابله افراد مثل خودشان ازنوع سنی و یا بهتر بگوییم احمق شیعه در مقابل احمق سنی و گرنه هیچ برادری برادرش نمیکشد ماهمه چه شیعه وسنی برادریم

    پاسخحذف
  2. koje ghabl az inke ghermez she sabze

    پاسخحذف
  3. بسیجی فقط تربیت شده که پاچه مردم خودمان را بگیرد ، بسیجی یعنی سگ عاقا و عاقا سگش را جاهای خطرناک نمی فرستد ، فقط برای اینکه حوصله سگ هایشان سر نرود آنها را به جان زن و دختر مردم می اندازد تا قدرت و جرات آنها را نشان دهد.

    پاسخحذف
  4. مشکل اینجاست که توی مرز ساندیس , سهمیه دانشگاه , وامهای کلان و ... نمی دن وگرنه حتما بسیجی های عزیز اونجا رو هم تسخیر کرده بودن

    پاسخحذف

دعوای حسین و یزید به زبان ساده

 دعوای حسین و یزید به زبان ساده  الان این گامبوی چاق آسوده که تمام عمرش از پول مالیات و نفت خورده بیاد ٧٢ نفر مسلح جمع کنه بره در خونه ی خام...