دیشب رها اعتمادی در برنامه جواب یک جمله گفت که بر دلم نشست و این را بر خود واجب دیدم در چند خط از تمام ایستادگی هایش در مقابل جمهوری اسلامی و عوامل های داخل و خارجش سپاس گذاری کنم.
رها اعتمادی دیروز در برنامه جواب درباره صحبتها و اتهام ها و چوب لای چرخ گذاری هایی که در موردش انجام می شد گفت : خیال می کنید که من با این اقدامات محافظه کار تر میشوم ؟ این اتهام ها و حمله ها انگیزه من را برای فعالیت بیشتر بالاتر خواهد برد و به مانند کشتی گیر ها فن بر عکس (سالتو بارانداز) را بر شما خواهم زد.
جمله زیبای دیگری که رها گفت این بود : من تهمت زنان و دروغگویان را هم وطن خود نمیدانم که بخواهم آنها را ببخشم یا نبخشم.
خواستم در اینجا درود بر شرافتت بگوم و این را بگویم دقیقا راه همین هست و جمهوری اسلامی خیال میکند با حمله ها و تهمت ها مبارزین راه آزادی را از هدف شان دور می کند. ما نیز به مانند تو در این راه با عظمی راسخ و نیروی پرتوان تر ایستاده ایم. توهم انایرانیان این است که ما را به این روشها محافظه کار کنند. توهم اسلامیون این هست که با سلاح تجاوز و تهمت و دروغ و تخریب شخصیت که سالها برای آنها ابزار بوده است ما را از این راه خارج کنند ولی هربار این سلاح ها را بیشتر به کار برند عظم ما در نبرد و روشنگری برای مردم صد برابر خواهد شد.
درود بر تو که دلاورانه ایستاده ای
به من ایراد نگیر ولی درود گفتن ما به جای کاری عملی به چه درد میخورد؟ بیش از ۳ ده است که سرزمینمان زیر پای اسب این نامردانی که بویی از انسانیت نبردهاند فریاد میزند که "آی شما مردمی که بر تن مقدس من هزاران سال است که زندگی میکنید و همیشه بی حرمتی شما نصیبم شده، و آی مردم دنیا من دارم با این تاریخ درخشانم له و ویران میشوم. شما که نام انسان را یدک میکشید، با چه اصول و مرامی این را تحمل میکنید و من را تنها گذاشته اید؟". بیش از ۳ ده است که جوانان برومند ما را خاک مرده بر سر و رویشان کشیدهاند. نسل جوان ایرانی، این تنها امید زنده ماندن ایران را یا کشتهاند، یا میکشند، و اگر کاری کارساز نشود خواهند کشت. جوان ایرانی با تمام استعدادهایش که بی گمان یکی از بهترین نسلهای تاریخ ایران زمین و دنیا است، خاک سرد گورستان را دارد تجربه میکند. او را به اعتیاد، فحشا، و تهی کردن از این پتانسیل مثبت مثال زدنی کشانده اند. دیگر چه کاری مانده است که او را تا مرز نابودی کامل و ریشه کن کردن برسانند؟ گروهی خائن به اسم اصلاح طلب و اصول گرا هر آنچه که در توان داشتند روی این نسل که گوئی حیوانست ازمایشگاهی برای تحقیق که چگونه هر چه فجیح تر نابودش کنند باز کردهاند. زمانی که این مردم تا آزادی چند قدمی بیش نداشتند، مردی یا مردانی از جنس خودشان با بشارت دادن به اینکه ما به دوران "امام راحلمان" میخواهیم برگردیم، این حرکت عظیم مردمی را از پیمودن راه تا به انتها باز داشتند و ما هنوز از آنها تمجید میکنیم و آنها را تا سطح امیر کبیر، گاندی، نلسون ماندلا این مرد مبارز همیشه جاوید، مارتین لوتر کینگ ارتقا داده ایم. تا زمانی که در به همین پاشنه میچرخد، مردگی و نه زندگی همزاد ما است. تا زمانی که یک مشت جاهل و جای خوش کن به اصطلاح مبارز فراری از ایران برای ما مردم عقب افتاده و بی غم از دیگر هم وطنانمان نسخه میپیچند، هیچ چیزی ما را به بهروزی نمیرساند. سازمان ملل هم فهمید که سعدی با گفتن " بنی آدم اعضای یک پیکرند که در افرینش ز یک گوهرند، چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار" او چه میگوید و ما ایرانیان نفهمیدیم.
پاسخحذفو باز هم چه زیبا سعدی این شیرین سخنور پارسی گفت:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت شَغَب ست و جهل و ظلمت حیَوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت