دست
بوسان رژیم جمهوری اسلامی معمولا همه یک خط فکری و اخلاقی و اجتماعی دارند . آنها
معمولا انسان های زالو صفتی هستند ، آنها تحمل هیچ چیزی را ندارند ، معمولا مفت
خور ، چاپلوس و بی شرافت و منفعت طلب هستند.
دایره این دست بوسان جمهوری اسلامی به کجا ختم می شود ؟ چه کسانی شامل این دایره می شوند ؟ آیا فقط بسیجی ها شامل این دایره هستند ؟
بدون شک بسیجیان و طرفداران آشکار رژیم اندک شرافتی دارند نسبت به هرزه های اجتماعی به مانند خواننده تتلو نامی که چند صباحی است در فیس بوک دست مقام عظمای ولایت را می لیسد و میبوسد و میمکد و از سوی دیگر به یک دختر راضی نیست و همیشه دو دختر در کنار وی هستند .
حال همین فرد را می بینید در لباس عزداری که به مانند
تور لباس عروس سوراخ هست
حال همین فرد را می بینید در لباس عزداری که به مانند تور لباس عروس سوراخ هست
و در اینجا نیز پیامی در فیس بوک وی مبنی بر بوسیدن دست مقام رهبری :
بسیار
این مورد می تواند جالب باشد . حال یکی از دوستان پیامی به من داد و از من خواست
که این پیام را منعکس کنم. دوستم گفت که من زیر پست امیر تتلو پیامی گذاشتم که این
عکس مادر ستار بهشتی را ببین و لاقل ازاین ماد که فرزند کارگرش را که تنها نا آور
خانه و همین جمهوری اسلامی کشت خجالت بکش و کامنت در عرض چند دقیقه پاک شد
این
مساله رزالت این افراد به همینجا ختم نمی شود . ایرانیانی را در نظر بگیرید که به
وسیله کیس پناهندگی و با گفتن اینکه جانشان در ایران در خطر هست توانسته اند
از کشورهای غربی پناهندگی گرفته و ساکن این کشورها شوند. این افراد که معمولا
بیشتر کیس های تقلبی که هیچگونه ارتباطی با بودن جانشان در خطر ارائه می دهند و پس
از مدت کوتاهی با رفتن به سفارت و امضای توبه نامه یا همان غلط کردم خودمان پاس
جمهوری اسلامی را گرفته و به ایران باز می گردند. جمهوری اسلامی نیز این موارد را
تماما به سازمان ملل و دولت ان کشور نشان می دهد و می گوید ببینید که کشور ما تا
چه میزان آزاد است و این افراد هدف مهاجرت دارند نه پناهندگی . سازمان ملل نیز با
توجه به این شرایط پرونده تمامی ایرانیان را به تاخیر میاندازد و با دیده شک به
آنها نگاه می کند.
چون وقتی در کاری دروغ بیاید و این دروغ تکرار شود چیزی که از بین می رود اعتماد است. اعتماد را نمی توان به سادگی باز گرداند. اعتماد به مانند انبار گندمی است که دانه دانه و ذره ذره در طی مدتها جمع شده ولی یک یا چند دروغ می تواند کبریتی به زیر این انبار کشد و همه اعتبار و اعتماد را به آتش بکشد. در مورد کیس های دروغین و بازگشت به ایران نیز اینچنین است. وقتی دول غربی و سازمان ملل این میزان دروغ گویی را از ایرانیان می بیینند و می شنوند و وقتی می بینند کسی که ادعا کرده جانم در ایران در خطر بوده به کشور بازگشته کبریت را به زیر اعتبار سایر فعالین و مبارزان در تبعید که جان خود را برداشته و به در رفته اند می کشد و دیگر حاضر به اعتماد به ایرانیان نیست.
خیانت انواع و اقسام مختلف دارد . خیانت به ایران و به مردم یکی از انواع آن هست . افرادی چون امیر تتلو ، ایرانیان خارج کشور که ادعا کردن جانشان در خطر بوده چپ و راست به ایران باز میگردند ، که بروند با دختر 16 ساله همبستر شوند و یا آش رشته خاله جان و خورشت سبزی عمه جان را بخورند و چهار تا عکس هم در جاهای مختلف ایران بگیرند و برای خالی نبودن عریضه و سوزاندن دل بقیه در فیس بوک بگذارند از همین نوع خائنین محسوب می شوند.
ما حقیقتا با مردمی رو به رو هستیم که اخلاق ، اعتبار ، اعتماد ، راستگویی و صداقت و تعهد از بین آنها رخت بر بسته است. چون هر چه بیشتر به سمت بی اخلاقی ها رفته ایم روزگارمان نیز این چنین شده است و این چنین به تیره روزی نشسته ایم. در این فضا نیاز هست افرادی پیشرو باشند. افرادی سطح تفکر مردم را تغییر دهند و راهنما و پیامبر آنها باشند . به آنها بگویند اگر میخواهید خواننده ای الگویتان باشد ما ستار را داریم که متعهدانه و وطن پرستانه زندگی میکند نه امیر تتلو و تتلوها ...اگر پناهنده سیاسی داریم فریدون فرخ زاد و بسیاری ایرانیان وطن پرست واقعی دیگر را داریم نه کسانی که دروغین ، تقلبی و بی شرافت هستند.
در این راه نه هیچ ببخشی کنیم نه هیچ فراموشی بلکه به سمت نبرد بزرگ برویم. ما مگر با شیاطین انسان نما چه دوستی ای میتوانیم داشته باشیم. در کلیله و دمنه آمده است که اگر توان دشمنی با کلاغ ها را نداری با آنها دوستی نیز مکن. ما چه دوستی می توانیم با آن انسان بی شرافتی داشته باشیم که نه ایران برایش مهم است و نه ایرانی . ما چه دوستی می توانیم داشته باشیم با کسانی که تنها نکات زندگی آنها خلاصه شده است در خوردن و خوابیدن و چاپیدن و لاسیدن . ما باید در یک حرکت بزرگ هر کسی که این طرز تفکر را دارد از خودمان ترد کنیم. هر کسی برایش ایران مهم نیست و ایرانی مهم نیست و وطن پرستی و شرافت مهم نیست را از دایره دوستان خود بیرون بیاندازیم.
باری مقطعی فرا رسیده است که ما به یک حلقه احتیاج داریم . حلقه خودی و غیر خودی . در حلقه ما باید انسان های وطن پرست ، متعهد ، با اخلاق و شرافت و انسان گرا و صادق حضور داشته باشد. هر کس این ویژگی ها را نداشت در حلقه دوستان خود جا ندهیم . اگر توان نابودی آنها را نداریم با آنها نیز دوستی نکنیم و یکبار برای همیشه تکلیف خودمان را با خودمان مشخص کنیم.
تا وقتی که مردم عادی ندونند فرق بین سوسیالیست و لیبرال چی هست و فرق بین راست و چپ سیاسی چی هست نمی توان و نباید انتظاری داشت. موضوع اصلا جمهوری اسلامی نیست جنگی که سوسیالیست های اروپا علیه نعو لیبرال ها راه انداخته اند در مرکز حلقه کارزار هست. نعولیبرال ها که جناح راست
پاسخحذفیا همان محافظه کار هستند در فلسفه خود معتقد به داشتن اقتصادی اصلاح شده هستند که پولدارها کنترل شوند با مالیات و مردم فقیر را نگذارند به زیر خط فقر بروند و اصل فلسفه نعو لیبرال های با سرمایه داری اصلاح شده بر اساس حقوق فردی استار شده و فمینیست لیبرال بر اساس حقوق فردی است و نمیخواهد سوسیالیسم از بین برود ولی سوسیالیست ها خواهان پایان کاپیتالیست در تمام اشکال آن هستند. فلسفه اقتصادی سوسیالیست اشتباه است چون انسان ذاتا بر حسب سودجویی ساخته شده و فلسفه سوسیالیست ها انگیزه زندگی را بخصوص برای مردان از بین میبرد و از طرفی زنان را دربدر میکند و اساس پیشبرد این هدف آنها استفاده از تکنیک های فاشیستی هست که مایه تاسف بشر هست. به نظر من سوسیالیسم در چند سال آینده به طور کلی از بین خواهد رفت نه توسط لیبرال ها بلکه بخاطر مشکلات ذاتی این سیستم.
من در روش اقتصادی پیشنهادی در کتابم نوع جدیدی از برابری اقتصادی را پیشنهاد داده ام. در اینده نزدیک می توانید مطالعه کنید
حذف