تا بحال با خود اندیشه اید جامعه ایرانی به کدام سو رفته است ؟ مهم ترین معضل ایرانیان چه بوده است ؟ و دلیل تیره روزی و تباهی ما چه بوده است.
سال هاست که با خود می اندیشم چرا ما تیره روز و بدبخت و تباه هستیم . چرا و به چه علت چنین است ؟ علت از دین ماست ؟ از خانواده ما ؟ از حکومت ما ؟
شاید تمام عوامل بالا می تواند به نوعی موثر باشد .ولی وقتی به سرچشمه باز می گردیم تا بفهمیم آب از کجا گل آلود است به نکته ای می رسیم به نام "دروغ" . دروغ چیست ؟
داریوش بزرگ سه عامل را باعث تباهی ایران و ایرانی می داند و در دعای معروف خود از خدا می خواهد که ایرانیان از دشمن و خشکسالی و دروغ محفوظ بمانند.
چرا داریوش بزرگ در چند هزار سال پیش این موضوع برایش اینقدر حائز اهمیت بوده است که در کنار دو معضل که امکان نابودی ایران و ایرانی را دارد به این مساله پرداخته است . به راستی که تشخیص داریوش بزرگ از جامعه خودش بسیار نیکو بوده است.
در این باب آمده است :
دیو دروغ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
دُروگدیو یا دُروجدیو یا دروغدیو در اسطورههای زرتشتی و ایرانی سهمگینترین دیوی است که انسان را گرفتار چنگال خویش میکند. این دیو و پیروانش٬ بخش بزرگی از سپاه اهریمن هستند.
دروگدیو باعث زیان و آزار مردم میشود و سرانجام از امشاسپند اردیبهشت شکست میخورد. در اوستا دروگ بسیار زورمند توصیف شده که تباهکنندهٔ زندگی و نابودکنندهٔ جهان مادی است.
دُروگوَن[ویرایش]
پیروان این دیو دُروگوَن نامیده میشوند. آنان دیوپرستند و آفرینش جهان را به اهریمن نسبت می دهند. نسبت دادن آفرینش در آیین زرتشت بدترین گناه و کفر ورزیدن به اهورامزداست. پستترین قسمت دوزخ٬ جایگاه دروگ دیو و پیروانش است[۱]. در برابر آنها اَشَوَنها هستند که پیروان اشه وهیشته بهشمار میروند.
به باور من دروغگویی و دروغ و همچنین پنهان کاری باعث تباهی ما شده است .آنقدر این موضوع لوث شده است که نه تنها برای منافع شخصی بلکه برای سرگرمی هم دروغ می گوییم و وقتی یک موضوع از حالت بد و تابو تبدیل به موضوعی شد که صرفا برای سرگرمی و لذت از آن استفاده می شود باید فاتحه آن جامعه ، آن مردم و آن کشور را خواند.
می توانید به راحتی بررسی کنید و ببینید که ریشه تباهی های جامعه ، از کلاهبرداری تا خیانت همه از کجا سرچشمه گرفته است ؟ از یک جا و آنهم دروغگویی و ناراستی است .
در مورد روابط شخصی و اجتماعی هم این معضل باعث اسیب جدی به افراد شده است . در واقع کاشتن تخم دروغ باعث بسط و توسعه آن می شود.بسیاری از زندگی ها در اثر این دروغ از هم پاشیده شده و بسیاری از افراد آسیب های جدی روحی و روانی دیده اند.
به باور من ملاک پاکی هر انسان در راستگویی و صداقتش هست نه در خوابیدن با یک دختر و یا داشتن پرده بکارت .سکس میتواند از نیازهای اولیه انسانی باشد و از نظر من می تواند بلااشکال باشد که فردی در طول زندگی سکس هایی داشته باشد (البته در این مورد هم اگر بتواند پاک بماند که بسیار عالی است) ولی وقتی این موضوع در روابط دو نفره وارد شد افراد باید با صداقت با یکدیگر رو به رو شوند.زمانی که افراد از هم خسته شدند این به راحتی این موضوع را بیان کنند نه اینکه با لاپوشانی و مخفی و پنهان کاری باعث آسیب های جدی روحی و روانی و حتی جسمی به خود و دیگران شوند.
در کشورهای متمدن غربی و بین نژادهای برتر این موضوع تا حدودی حل شده است . اگر فردی با شما هست با شما هست . اگر از شما خسته شد این را به راحتی بیان می کند و جدا می شود و اگر میزان علاقه و تفاهم به حد بسیار بالایی بود با شما ازدواج می کند و هیچگونه مخفی کاری و لاپوشانی نیز وجود ندارد و اگر دارد درصد بسیار کمی است .ولی در جامعه نکبت زده ما کاملا بر عکس است. از دروغ برای بیان پاک بودن استفاده می شود . فردی میخواهد با شما ازدواج کند اولین نکته ای که از دهان او می شنوید چیست ؟ که من در طول زندگی هیچ دوست دختر یا پسری نداشته ام ! یا من فقط خواستگار داشته ام ! چرا ؟ چون کالای خود را ارزشمند تر و با بهای بیشتری به شما غالب کند .
حتی داشتن ادیان مختلف توسط شخص و اشخاص نیز نمی تواند ملاک خوبی بر درستی افراد باشد. چون خود ادیان از دروغ های بزرگ تاریخی آمده اند نه از شرافت های تاریخی . افراد با شرافت افرادی به مانند صادق هدایت بودند که اگر قرار هست پیامبر قرن را انتخاب کنیم او بود که هم صادق بود هم صادق ماند و از دست این جامعه نکبت زده صادقانه مرد. افرادی که از ملاک خود را از داشتن شرافت و درستی به ملاک داشتن دین و بی دینی تغییر می دهند دچار سو تفاهم بزرگ تاریخی می شوند و از بازندگان بزرگ خواهند بود.
حال که این چنین است با این جامعه چه باید کنیم ؟ آیا این معضل قابل حل است ؟ یا همچنان به مانند استخوان لای زخم برای ما می ماند و به ما آسیب می زند.
شاید بهتر باشد بجای اینکه هزاران کمپین در جهت های مختلف راه اندازی کرده ایم کمپینی نیز در جهت بازگشت صداقت به جامعه راه اندازی کنیم. افرادی را که می دانیم دروغگو هستند نصیحت کرده و خواهان بازگشت آنها به صداقت و راستی باشیم و حتی آنها را تشویق کنیم ولی اگر این کار ما در مورد آنها نتیجه نداد و حتی معکوس شد این افراد را از خود ترد کنیم و از آنها فاصله بگیریم. باید به فکر تشکیل حلقه های خودی و غیر خودی باشیم . حلقه خودی افراد با صداقت و درستی و حلقه غیر خودی افرادی که به این بیماری دچار هستند . این افراد را باید گذاشت تا با یکدیگر مشغول باشند و ما به فکر ساخت آن جامعه والای انسانی خود باشیم.
بسیاری معتقدند که این معضل جزو لاینفک ذات بشری است و درست کردن آن غیر ممکن هست. ولی به آنها به صراحت می گویم از غالب یک جامعه ایرانی خارج شوید و با جهان بینی خاص به سایر جوامع بشری نگاه کنید که تا چه میزان توانسته اند این مشکل را حل کنند و یا اصلا این مشکل درون آنها وجود نداشته است.
پس ما می توانیم اگر بخواهیم
سال هاست که با خود می اندیشم چرا ما تیره روز و بدبخت و تباه هستیم . چرا و به چه علت چنین است ؟ علت از دین ماست ؟ از خانواده ما ؟ از حکومت ما ؟
شاید تمام عوامل بالا می تواند به نوعی موثر باشد .ولی وقتی به سرچشمه باز می گردیم تا بفهمیم آب از کجا گل آلود است به نکته ای می رسیم به نام "دروغ" . دروغ چیست ؟
داریوش بزرگ سه عامل را باعث تباهی ایران و ایرانی می داند و در دعای معروف خود از خدا می خواهد که ایرانیان از دشمن و خشکسالی و دروغ محفوظ بمانند.
چرا داریوش بزرگ در چند هزار سال پیش این موضوع برایش اینقدر حائز اهمیت بوده است که در کنار دو معضل که امکان نابودی ایران و ایرانی را دارد به این مساله پرداخته است . به راستی که تشخیص داریوش بزرگ از جامعه خودش بسیار نیکو بوده است.
در این باب آمده است :
دیو دروغ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
دُروگدیو یا دُروجدیو یا دروغدیو در اسطورههای زرتشتی و ایرانی سهمگینترین دیوی است که انسان را گرفتار چنگال خویش میکند. این دیو و پیروانش٬ بخش بزرگی از سپاه اهریمن هستند.
دروگدیو باعث زیان و آزار مردم میشود و سرانجام از امشاسپند اردیبهشت شکست میخورد. در اوستا دروگ بسیار زورمند توصیف شده که تباهکنندهٔ زندگی و نابودکنندهٔ جهان مادی است.
دُروگوَن[ویرایش]
پیروان این دیو دُروگوَن نامیده میشوند. آنان دیوپرستند و آفرینش جهان را به اهریمن نسبت می دهند. نسبت دادن آفرینش در آیین زرتشت بدترین گناه و کفر ورزیدن به اهورامزداست. پستترین قسمت دوزخ٬ جایگاه دروگ دیو و پیروانش است[۱]. در برابر آنها اَشَوَنها هستند که پیروان اشه وهیشته بهشمار میروند.
به باور من دروغگویی و دروغ و همچنین پنهان کاری باعث تباهی ما شده است .آنقدر این موضوع لوث شده است که نه تنها برای منافع شخصی بلکه برای سرگرمی هم دروغ می گوییم و وقتی یک موضوع از حالت بد و تابو تبدیل به موضوعی شد که صرفا برای سرگرمی و لذت از آن استفاده می شود باید فاتحه آن جامعه ، آن مردم و آن کشور را خواند.
می توانید به راحتی بررسی کنید و ببینید که ریشه تباهی های جامعه ، از کلاهبرداری تا خیانت همه از کجا سرچشمه گرفته است ؟ از یک جا و آنهم دروغگویی و ناراستی است .
در مورد روابط شخصی و اجتماعی هم این معضل باعث اسیب جدی به افراد شده است . در واقع کاشتن تخم دروغ باعث بسط و توسعه آن می شود.بسیاری از زندگی ها در اثر این دروغ از هم پاشیده شده و بسیاری از افراد آسیب های جدی روحی و روانی دیده اند.
به باور من ملاک پاکی هر انسان در راستگویی و صداقتش هست نه در خوابیدن با یک دختر و یا داشتن پرده بکارت .سکس میتواند از نیازهای اولیه انسانی باشد و از نظر من می تواند بلااشکال باشد که فردی در طول زندگی سکس هایی داشته باشد (البته در این مورد هم اگر بتواند پاک بماند که بسیار عالی است) ولی وقتی این موضوع در روابط دو نفره وارد شد افراد باید با صداقت با یکدیگر رو به رو شوند.زمانی که افراد از هم خسته شدند این به راحتی این موضوع را بیان کنند نه اینکه با لاپوشانی و مخفی و پنهان کاری باعث آسیب های جدی روحی و روانی و حتی جسمی به خود و دیگران شوند.
در کشورهای متمدن غربی و بین نژادهای برتر این موضوع تا حدودی حل شده است . اگر فردی با شما هست با شما هست . اگر از شما خسته شد این را به راحتی بیان می کند و جدا می شود و اگر میزان علاقه و تفاهم به حد بسیار بالایی بود با شما ازدواج می کند و هیچگونه مخفی کاری و لاپوشانی نیز وجود ندارد و اگر دارد درصد بسیار کمی است .ولی در جامعه نکبت زده ما کاملا بر عکس است. از دروغ برای بیان پاک بودن استفاده می شود . فردی میخواهد با شما ازدواج کند اولین نکته ای که از دهان او می شنوید چیست ؟ که من در طول زندگی هیچ دوست دختر یا پسری نداشته ام ! یا من فقط خواستگار داشته ام ! چرا ؟ چون کالای خود را ارزشمند تر و با بهای بیشتری به شما غالب کند .
حتی داشتن ادیان مختلف توسط شخص و اشخاص نیز نمی تواند ملاک خوبی بر درستی افراد باشد. چون خود ادیان از دروغ های بزرگ تاریخی آمده اند نه از شرافت های تاریخی . افراد با شرافت افرادی به مانند صادق هدایت بودند که اگر قرار هست پیامبر قرن را انتخاب کنیم او بود که هم صادق بود هم صادق ماند و از دست این جامعه نکبت زده صادقانه مرد. افرادی که از ملاک خود را از داشتن شرافت و درستی به ملاک داشتن دین و بی دینی تغییر می دهند دچار سو تفاهم بزرگ تاریخی می شوند و از بازندگان بزرگ خواهند بود.
حال که این چنین است با این جامعه چه باید کنیم ؟ آیا این معضل قابل حل است ؟ یا همچنان به مانند استخوان لای زخم برای ما می ماند و به ما آسیب می زند.
شاید بهتر باشد بجای اینکه هزاران کمپین در جهت های مختلف راه اندازی کرده ایم کمپینی نیز در جهت بازگشت صداقت به جامعه راه اندازی کنیم. افرادی را که می دانیم دروغگو هستند نصیحت کرده و خواهان بازگشت آنها به صداقت و راستی باشیم و حتی آنها را تشویق کنیم ولی اگر این کار ما در مورد آنها نتیجه نداد و حتی معکوس شد این افراد را از خود ترد کنیم و از آنها فاصله بگیریم. باید به فکر تشکیل حلقه های خودی و غیر خودی باشیم . حلقه خودی افراد با صداقت و درستی و حلقه غیر خودی افرادی که به این بیماری دچار هستند . این افراد را باید گذاشت تا با یکدیگر مشغول باشند و ما به فکر ساخت آن جامعه والای انسانی خود باشیم.
بسیاری معتقدند که این معضل جزو لاینفک ذات بشری است و درست کردن آن غیر ممکن هست. ولی به آنها به صراحت می گویم از غالب یک جامعه ایرانی خارج شوید و با جهان بینی خاص به سایر جوامع بشری نگاه کنید که تا چه میزان توانسته اند این مشکل را حل کنند و یا اصلا این مشکل درون آنها وجود نداشته است.
پس ما می توانیم اگر بخواهیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر