۱۴۰۴/۰۲/۰۴

مذاکره با یک رژیم در حال سقوط؛ اتلاف وقت و دادن خون تازه به ارتجاع اسلامی

 نویسنده: مهدی میرقادری – ۲۴ آوریل ۲۰۲۵




با آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری پرزیدنت ترامپ، بحث‌هایی پیرامون مذاکره و معامله با رژیم جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است. این موضوع، نه تنها برای مردم ایران، بلکه برای مردم اسرائیل، عراق، سوریه و بسیاری از کشورهای خاورمیانه که از جنایات مستقیم و غیرمستقیم این رژیم آسیب دیده‌اند، نگران‌کننده است.

در حالی که جمهوری اسلامی در انتخابات سال ۲۰۲۰ آمریکا دخالت کرد، و برای ترور پرزیدنت ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی برنامه‌ریزی داشت، انتظار می‌رفت که دولت ترامپ برخوردی قاطع و بی‌امان با این رژیم داشته باشد. اما در کمال تعجب، باب مذاکره با این حکومت باز شد.

من، به‌عنوان یک فعال سیاسی که ۲۷ سال از عمر خود را در ایران زندگی کرده‌ام، می‌خواهم درباره ماهیت واقعی این رژیم و خطرات مذاکره با آن هشدار بدهم. جمهوری اسلامی، از بدو تأسیس در سال ۱۳۵۷، بر سه اصل ارتجاعی استوار بوده است:

  1. دشمنی با آمریکا و اسرائیل
    از اشغال سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ تا امروز، این دشمنی هرگز متوقف نشده است. حتی در هفته گذشته، در جریان مذاکرات با آمریکا، تظاهرات حکومتی با شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» برگزار شد. تصور خودجوش بودن این تجمعات، ساده‌لوحی است.

  2. تحمیل حجاب و سرکوب زنان
    خیزش ۱۴۰۱ و قتل مهسا امینی نشان داد که جمهوری اسلامی حاضر است برای حفظ قانون حجاب، صدها نفر را بکشد، هزاران نفر را زندانی کند و حتی مردم را نابینا کند، ولی از این اصل عقب‌نشینی نمی‌کند.

  3. فقیر نگه داشتن مردم
    ایران با وجود منابع عظیم گاز، نفت، معادن فلزات گران‌بها و جمعیت جوان، عمداً در فقر نگه داشته می‌شود تا مردم مشغول تأمین معیشت باشند و مجال آزادی‌خواهی نداشته باشند.

از بین رفتن هر یک از این سه ستون، به‌معنای فروپاشی هویت رژیم است. بنابراین، تصور دستیابی به توافقی پایدار با چنین رژیمی، توهمی بیش نیست.

هدف اصلی جمهوری اسلامی از مذاکره چیست؟
در فرهنگ سیاسی فقهیِ حاکمان ایران، فریب دشمن مجاز است. یکی از روش‌ها، “گرفتن وقت” است؛ یعنی دشمن را درگیر مذاکره و وعده‌های توخالی می‌کنند تا در پشت پرده، برای جنگ و ساخت سلاح آماده شوند.

به‌یاد دارم در سال ۱۳۸۲، هنگام تحصیل در رشته مهندسی عمران، زلزله بم رخ داد. برخی اساتید دانشگاه معتقد بودند که این زمین‌لرزه ممکن است ناشی از آزمایش‌های هسته‌ای در کویر ایران باشد. این نشان می‌دهد که رژیم از سال‌ها پیش در پی دستیابی به سلاح هسته‌ای بوده است.

و امروز، پس از حمله موشکی اخیر جمهوری اسلامی به اسرائیل، تردیدی باقی نمی‌ماند که هدف از این برنامه‌ها صرفاً قدرت‌نمایی نیست؛ تهدید واقعی است. موشک‌های پرتاب‌شده اگر توسط سیستم دفاعی اسرائیل و همکاری کشورهای دیگر رهگیری نمی‌شدند، تلفات انسانی و مالی گسترده‌ای به بار می‌آمد.

اما چرا جمهوری اسلامی امروز پای میز مذاکره آمده؟
دو دلیل عمده وجود دارد:

  1. حضور پرقدرت نظامی آمریکا در منطقه و تهدیدات جدی.

  2. تلاش برای ناامید ساختن مردم ایران از ترامپ. پس از ترور قاسم سلیمانی، محبوبیت ترامپ در میان ایرانیان معترض به رژیم بالا رفت و حتی بسیاری از ایرانیان خارج‌نشین در حمایت از او در کمپین‌ها شرکت کردند. حال رژیم می‌خواهد با نشان دادن چهره‌ای نرم از ترامپ در مذاکرات، این امید را نابود کند.

در نهایت چه خواهد شد؟
اگر مذاکرات به توافق ختم شود، تنها یک فرصت‌سوزی بزرگ است؛ و اگر به نتیجه نرسد، باز هم زمان گران‌بهایی از دست رفته است. جمهوری اسلامی برای هر روز بقای بیشتر، حساب باز کرده است؛ شاید فردا شرایط جهانی به نفعش تغییر کند.

توصیه من به پرزیدنت ترامپ این است: بازی وقت‌کشی با این ملایان را تمام کنید. حمله به تأسیسات هسته‌ای شاید بی‌اثر باشد. اما اگر به سبک اسرائیل، سران ارشد این رژیم هدف قرار گیرند، مردم ایران بقیه راه را خود ادامه خواهند داد. آن‌ها این رژیم ارتجاعی را سرنگون خواهند کرد و خاورمیانه را از گروگان‌گیری نجات خواهند داد.

مذاکره با یک رژیم در حال سقوط؛ اتلاف وقت و دادن خون تازه به ارتجاع اسلامی

  نویسنده: مهدی میرقادری – ۲۴ آوریل ۲۰۲۵ با آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری پرزیدنت ترامپ، بحث‌هایی پیرامون مذاکره و معامله با رژیم جمهوری اسلامی ...